صحنه ی غیرمنتظره
سعی میکنم این روزها بیشتر بخوابونمت یا کاری کنم که زیاد ورجه وورجه نکنی تا بدنت انرژی شو برای مبارزه با ویروس سرماخوردگی رو داشته باشه واسه همین گذاشتمت توی کری یر که تکون نخوری و آروم از شبکه پویا کارتون نگاه کنی و خودمم رفتم به کارهام برسم
ولی وقتی اومدم بهت سر بزنم با صحنه ی غیر منتظره روبه رو شدم... نمیدونم کی سر خورده بودی و افتاده بودی که صداتم در نیومده بود وگریه هم نکردی و ترجیح دادی با خونسردی تمام تماشای کارتون رو روی زمین ادامه بدی .قربونت برم سوسول بازی در نمیاری مامان. یکم بهت خندیدم وقربون صدقه ات رفتم و دوباره برگشتم سراغ کارم
که دوباره چند لحظه بعد اومدنی دیدم پستونکت رو که واست اسباب بازی شده از روی زمین پیدا کردی وخوشحالی ...
آفرین به دختر خود کفای خودم. راستی دیگه هیچ مشگی توی چرخش کامل نداری و قشنگ اطراف خودت رو میگردی البته گفتم که با چرخش نه با چهار دست و پا!!!
شما میشه گفت از همون اوایل سه ماهگیت اونقدر پاهاتو میکوبیدی زمین و کمرت رو به پایین میکشیدی که میتونستی یه متری بری جلو ولی حالا داایره ی حرکتتوسعت پیدا کرده. تا سه مااهگی خیلی بغلی بودی وپدرمون و در میاوردی مخصوصا موقع خواب ولی حالا از رو زمین بودن خوشت میاد ووقتی زیاد برت میداریم عصبانی میشی وجیغ وفریاد...که بذارینم زمین
دوست دارم وروجک