پاره تنم مرا به خاطر کاستی هایم ببخش...
پایان 23 ماهگی
مه بانو حسابی خانووم شده واسه خودش و اکثر اوقات پیش مادر بزرگهاش میمونه
چون مامانی یه ماهی هست توسط یه فردی که لطف داشت بهم به یه شرکت دولتی تجاری آموزشی معرفی شده و شاغل شده به قووولی
به صورت پاره وقت هم تدریس دارم تو یه آموزشگاه خصوصی و بعد دوسال خونه موندن و الافی و خوش خوابی سرمون گرم شده حسابی.
مامانی شاید این روزها نبودم یه کم واست سخت بگذره ولی همه ی تلاشم واسه آینده ی خودته گلم
شاید بعدها تو پست رمزدار بیشتر واست درد و دل کنم و توضیح بدم که این روزها چگونه می گذرد...
فقط بزرگ که شدی درک کن تمام روزهایی که اکثرا بی من بزرگ خواهی شد...
خلاصه ی همه ی حرفهام اینکه خیلی دوستت دارم مامانی
هوایم را داشته باش من خودم را به باد داده ام برای تو!
اینم عکس کاملا آپ دیت و به روز از مه بانو امروز در پایان 23 ماهگی
و چند سری عکس از 21 تا 23 ماهگی مه گل به روایت تصویر
مغازی آتا (پدر شوهرم)که تازه بازنشست شدن و زدن تو کار مس و اینا...
نزدیک خونمون هست و محیا ارادت خاصی بهش داره و تا از خونه میخوایم بیایم بیرون
رو میکنه به سمت مغازه و داد میزنه آتا آتا ...پسته و کشمش میگیره ازش و راهی میشیم
اوایل شهریور ماه که بردمت آرایشگاه زنانه تا موهاتو کوتاه کنم چون تو گرما اذیت میشدی
اولش قشنگ خانوم و مودب نشستی پشت موهاتو خانومه کوتاه کرد بعد که اومد جلو و قیچی رو دیدی
داد و بیداد و هوااااار
تو پایان 21 ماهگی چون زیاد غذا نمیخوردی به فکر افتادم از شیر بازت کنم....
موفق شدم کم کم روزها از شیر بگیرمت...ولی از اونجایی که مامان فداکار و خیییلی مهربونی هستم
تعریف از خود نباشه البته یکی نوشابه بازر کنه واسم
دلم نیومد کامل قبل از دوسالگی که تو قرآن هم اومده از شیر بگیرمت و الان دو ماهی هست فقط شب ها بهت شیر میدم تا اینکه دو سالت تموم شه و فکری بهش بکنیم
که خدا رو شکر کم و بیش افتادی به غذا و شیر آزاد هم کم کم میخوای بخوری
روزی یه استکان تقریبا به زور زیاد نمیخوری
اگه ایده ی واسه به شیر افتادن دارین لطفا بهم بگین
راستش شیر کاکایو یا شیر عسل های آماده بهش نمیدم که هم دندوناش خراب شه و
فقط به اونا عادت کنه و شیر خالص نخوره
به نظرتون کارم درسته یا نه ؟؟؟
اینجا تقریبا مال یه هفته پیشه حاضر شدیم بریم نهار خونه دوستم ریحانه که عکستو خواستم بندازم و شما خوابت میومد و اعصاب معصاب نداستی
دو ستان کم کم میام ایشالله به همتون سر میزنم...
ببوسین ناز نی نی هاتون رو
فعلا
بای
نه که بهتر از تو نبوده و نیست اما دل من فرو ربخته ی تو شد ...
برو و فرسنگ ها از من دور شو اما به من باز گرد.... بی دریغ به چشمانم خیره شو و بگو:
گشتم تمام دنیا را
نه که بهتر از تو نبوده و نیست
نه! اما
فقط دل تو بود که برایم فرو ریخت....