پرنسس خونمون محیا پرنسس خونمون محیا ، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره

Thanks God for my life

حرف حساب با خدا...

1392/9/12 15:14
1,292 بازدید
اشتراک گذاری

 

ماجرایی که الان مینویسم همش تو یه دقیقه اتفاق افتاد نه در عرض یه ساعت...!!!!!!!!

دیشب علیرضا داشت نماز میخوند و محیا هم کنار دستم بازی میکرد و منم از فرط خستگی شام پختن و تمیز کردن خونه رو کاناپه دراز کشیده بودم و تی وی میدیدم چشتون روز بد نبینه یه دفعه دیدم یه صدای تق اومد و نگو محیا پاش سر خورد و سرش خورد به مبل...

همیشه اینجوری وایمیسته  میشینه پا میشه و بازی میکنه و ما هم عادت کردیم به اینجور کارهاش ولی این بار چنان گریه ای میکرد که هول شدم ... همونجور که گریه میکرد زودی پا شدم و بغلش کردم

 

یه دفعه دیدم برای چند ثانیه صداش در نیومد و  داد زدم محیا محیا ....

دیدم چشاش سفیدی رفت و مثل آدم هایی که غش کنن افتاد رو دستم

بلند جیغ میزدم یا ابوالفضل یا ابوالفضل و میزدم پشت محیا که گریه کنه...

دیدم علیرضا نمازش رو قطع کرد و بدو بدو محیا رو از دستم گرفت و رو دستاش بلند کرد تا اینکه صدای گریه اش اومد

دیگه نمیتونم حال خودم رو وصف کنم

هرگز خودم رو نمیبخشم ...

زودی گرفتمش و شیرش دادم تا خوابش برد

به علیرضا گفتم حالم بده میرم یه دوش بگیرم

تو حموم دیدم اصلا بازوهام یاریم نمیکنه و سست شدن و نشستم رو صندلی و زیرآب زدم زیر گریه

و با خدا معامله کردن...

گفتم خدایا تو که میدونی من بعد اومدن محیا دیگه چیز مهم و خاصی ازت نمیخوام

میدونی که به خاطر محیا اصلا باهاشون کاری ندارم و فقط سپردم به خودت

من همین هدیه ی بزرگی که بهم دادی و آرزوش رو داشتم واسه یه دنیام کافیه

 میدونی که همه ی گذشته ها رو به خاطر محیا از یادم بردم

میدونی که تنها دلخوشی و دلیل زنده بودنم محیاست...

میدونم که خیلی بهم لطف داری

میدونی که چقدر دوستت دارم

 

میدونم که گفتی شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند

 

خدایا من واسه دخترم محیا که بهم دادی  هزار بار  شکر نعمت میکنم اگه تو بخوای ازم بگیریش اون موقع میشه خلف وعده ات...!!! و این با صفات تو جور نمیاد

اگه تو خلف وعده کنی دیگه من چی بگم؟؟؟شاید خود کشی!!!!!!

 

گفتم خدایا جنگ اول به از صلح آخره !!!بذار سنگ هامو باهات وا بکنم

اگه میخوای من رو با مریض شدن یا زبونم لال با نبودش به امتحان بکشی

از همین الان من رو رفوضه اعلام کن...

خدایا من ایمانم ضعیف تر از اینهاست که بخوای امتحانم کنی این یه ذره دین و ایمونی رو هم که دارم ا زم نگیر که میدونم بد جور آبروم پیشت میره

 بعد از حموم دیدم هر دو خوابن و نشستم پیش محیا و نوازشش کردم و خوابم برد 

الانم میبینم که خودم سرما خوردم...!!!ناراحت

اصلا بد جور حوصله ام زده سیم آخر

اصلا شیطونه میگه این وبلاگ مبلاگ رو تعطیل کنم و فقط دوتا چشمام به محیا باشه...

شاید یه مدتی برم تو خودم گم و گور بشم!!!

نمیدونم ولی بد جور از دست خودم شاکی ام

حتما مامان بدی هستم که این ماه دوبار محیا سرما خورده ( خدا بگم باعث و بانیش رو که دوستی خاله خرسه است) چیکار کنه که بدن بچه از همون موقع ویروس گرفته و از تنش نمیره

 اونقدر این روزها خاله خرسه حرصم رو در آورده که نگو... اعصاب واسم نذاشته ...!!!

اخه چقدر بگم اشکال نداره بذار من خوب باشم ...

بگذریم!!!!

راستی خیلی ها دوست دارن فقط وقتی که لباس شیک میک تن نی نی میکنن عکسشو بذارن وبلاگ

ولی من به خاصه دوست دارم محیا همه جوره تو وبلاگ ظاهر بشه

به همون شکلی که زندگی میکنه نه فقط به حالت نمایشی و قشنگ

این عکسها هم عکس این روزاشه که سرما خورده و روسری بستم بهشماچ

 

قربون این عکست بشم که دلم میخواد درسته قورتت بدم بچه ماچ

 

 

 

 

اینم تقدیم به خدا...

اگه آهنگشو میخوای رو عکس بالایی محیا کلیک کن

 

دارم راه برگشت گم میکنم به بن بست رسیدم بگو من کجام
میخوام حس کنم باز نزدیکمی بگو از کدوم جاده سمتت بیام
من این روزا حال و روزم بده به هر کی که شد غیر تو رو زدم
فقط از یه دنیا تو موندی برام مبادا تو هم رو بگیری ازم

باید راهی سمت تو پیدا کنم که این تنها راه نجات منه
میترسم یه روزی به سمتت بیام که پل های پشت سرم بشکنه
میدونم میتونم که پیدات کنم میدونم دل من به این دلخوشه
من هر جای دنیا برم باز هم یه حسی منو سمت تو میکشه

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (62)

الناز مامان طاها
12 آذر 92 15:53
واي الهام تو رو خدا يه قربوني واسش بكنميگم واسش عقيقه كردينالهام جان اگر خداي نكرده اينجور اتفاقي تكرار شد به هيچ وجه نبايد بچه رو بخوابونيهر طوري هست يك تا دو ساعت بيدار نگهش دار باهاش حرف بزن و سطح هوشياريشو بسنج،خيلي دردش اومده كه اينطوري ضعف كرده ،تو اينجور مواقع خواب كردن بچه خطرناكترين كارهگلم وبلاگ اپ كردن و بذار واسه مواقعي كه محيا خوابهجرات داري وب و تعطيل كنمگه ميشه از شما و دخملي به اين راحتي دل كندخدايا چي ميشد نسل اين خرسها منقرض ميشدبسپارشون به خدا كاري كه من كردم
مامان الی(الهام)
پاسخ
نه اینجا رسم نیست عقیقه کردن!!! چه جوریه؟؟؟؟ مرسی که گفتی نمیدونستم نه بابا خودمم بد معتادی ام
مامان لي لي
12 آذر 92 16:16
روغن و لوسيون ماركِ جانسون..... پوشك در اصل اسمش پمپرزِ اما روش نوشته pampers prima
میم مثه محیا
12 آذر 92 16:20
وااااااااااااای الهام نفسم بند اومد خدارو هزار بار شکر ک بخیر گذشت دخترِگل مگه نمیگی دردو بلای محیارو ب جون میخری؟الان ک تو سرما خوردی فک کن از محیا دورش کردی نمیخوام از خاله خرسه طرفداری کنم چون خودم دل خوشی از خاله خرسه ی خودم ندارم!!!!!ولی الی جون اینروزا ویروسا بدجوری شایع شدن محیام ک اصلا نزدیک آدم مریض هم نرفته و خیلی خیلی خیلی رعایت میکردم اما بقول تو ویروس از تنش نمیره،همینکه فکر میکنم حالش خوب شده باز مریضیش برمیگرده
مامان الی(الهام)
پاسخ
آره خوب راست میگی ولی چون دلم هنوز ازش پره نمیتونم ببخشمش
مامان لي لي
12 آذر 92 16:21
عزيزم خيلي ناراحت شدم ببوس گل دخترو....... من شرايط تورو خيلي بدتر براي ساعت ها تجربه كردم نميدونم پست اش رو خوندي يا نه ...... فقط به خدا گفتم چرا داديش و ميخواي بگيريش.... واقعاً اون لحظه تا ته مرز ديوانگي رفتم و تصميم داشتم خودكشي كنم اما أواي من برگشت..... روزي كه قرار شد باشه با خدا قرار گذاشتم.... اگر قراره تا أبد كنارم بمونه بيارش و گرنه...... الهام اينجا براي محياست خوب يا بد در كنار همن قرار نيست جا بزني با كوچكترين مشكلي... كم نيار خواهر .... توجه تو به محيا به نت اومدن و نيامدن ربطي نداره
مامان الی(الهام)
پاسخ
آره بابا خوندم نظر هم گذاشتم یادت نیس خیلی بد بود میفهممت راست میگی خواهر از نصیحتت ممنونم دوست خوبم
میم مثه محیا
12 آذر 92 16:22
منم باهات موافقم این عکسا طبیعیتر و ب یادموندنی ترن محیاگلی همه جورش قشنگه باز خوبه میذاره روسری سرش کنی منکه بخاطر اینکه محیا کلاه و روسری نمیذاره زندانیش کردم توی خونه!!!فقط ظهرا ک هوا بهتره میبرمش ویتامین دی جمع کنه
مامان الی(الهام)
پاسخ
نه بابا اینم یه مدتی نگه میداره بعد تازه یادش میفته که روسری داره و در میاره...
مامان لي لي
12 آذر 92 16:26
ببين الهام بشر دوپا به قول حسين پناهي گاهي أوقات حوصله ي خودش رو هم نداره و ميخواد خودش رو هم برداره بندازه دور..... ببخش أصلاً نميخوام حكم نصيحت داشته باشه تو محيا رو اول از همه بخدا بسپار و بس.... دوم هم چيزهايي كه ميبيني بهش أسيب ميزنن و ازش دور كن يا محيا رو از اون محيط دور كن.... من تمام كشوها و كابينت هارو چسب زدم تمام مبل ها و مجسمه هاو.... راجمع كردم.... خالي تر از مسجد ....
مامان الی(الهام)
پاسخ
دور کردم ولی این یه کاناپه رو گذاشتم بمونه که باید اونم بردارم... مممنونم یه دنیا ازت الی جونم
مامان لي لي
12 آذر 92 16:28
خصوصي💜
مامان لي لي
12 آذر 92 16:30
عزيز دل خاله انشالله هميشه صحيح و سالم باشي و حضرت ابوالفضل (ع) نگهدارت باشه........تو با هرتيپي عشق مني و بس........ الهام خوشبحالت محيا ميزاره روسري سرش كني اوا با كلاه و روسري درگيره......😭😭😭😭..... همه عكسا توپ به خصوص عكس ٣ دلم رفت با اون خنده و نگاه معصوم اش
مامان الی(الهام)
پاسخ
مرسی خاله لی لی فدای دل مهربونت نه بابا اینم یه مدت نگه میداره بعد خفهمییشه در میاره
اعظم
12 آذر 92 17:50
عزیزه دلم این چه حرفیه تو خیلی هم خوبی فقط تو این سن بچه ها زیادی شیطون میشن و بیشتر نیاز دارن هواشونو داشته باشی. قربونه دله کوچیکت که اینقدر زود گرفته خدا خودش میدونه تو چی میخوای و حسابی حواسش بهت هست . راستی عکس هات خیلی خوردنی شده مخصوصا مژه های ناز محیا جون . عزیزه دله خودمه . هیچ موقع هم فکرها بد نیار تو ذهنت .هوای الان ه قول قدیمیها دزده باید بیشتر مواظب بود خوب کاری کردی روسری سرش کردی.
مامان الی(الهام)
پاسخ
دوستت دارم هوارتااااااااااااااااااااا
مینا مامان روشا
12 آذر 92 18:37
مامان الهام مطمئن باش خدا همیشه مواظب فرشته های کوچولوش هست.فداش بشم که با روسری اینقدر ناز شده. ناراحت نباش عزیزم بچه ها با زمین خوردن بزرگ میشن. ایشالا که همیشه سالم و سر زنده در کنارتون باشه
مامان الی(الهام)
پاسخ
مرسی از همدردی ات فدات عزیز ببوس روشا جونم رو برا من
مینا مامان روشا
12 آذر 92 18:38
اونجا که گفتی تو حموم گریه کردی منم گریه ام گرفت میفهمم چی میگی.همه ی امید و دلبستگی ما این نی نی هامون هستن.
مامان الی(الهام)
پاسخ
مرسی از مهربونیت
مرضیه
12 آذر 92 20:27
سلام خانم گل خوبی؟ محیا جون بهتره؟ انشالا همیشه جمعتون جمع باشه و به شادی ایام رو بگذرونین عزیز من هر چی میگردم نمیبینم کجا واسم گذاشتی یه وقت فکر نکنی خنگما نمیدونم چه جوریه این عکسها؟؟؟؟؟ لطف کن راهش رو واسم ایمیل کن زنده باشی بوس
مامان الی(الهام)
پاسخ
الان میام وب خصوصی رو بهت یاد میدم
جانم مادر
12 آذر 92 21:24
خدا رو شکر به خیر گذشته.می دونی مامانم میگه بچه های ما رو باید اسمشونو امان الله بذاریم.یه کوچولو بخند مامانی
مامان ایلیا
13 آذر 92 11:05
منم مثل خودت عاشق عکس اول محیا جون شدم الهام جون بچه ها گاهی اوقات از قصد نفسشون رو حبس می کنن و چشماشون سیاهی می ره این کار رو ایلیا هم تا حدود 1.5 سالگی این کار رو می کرد من سر این کارش پیر شدم اینقدر دکتر رفتم متخصص مغز و اعصاب بردم همشون گفتند چیزی نیست و بعد از دو سالگی دیگه بچه ها این کار رو نمی کنن اینها رو گفتم اگه دوباره پیش اومد نترسی ولی اگر همین یک بار بود احتمالا جای حساسی از سرش خورده برای خود ما هم ممکن است پیش بیاد که یک دفعه دردمون بگیره و به قول معروف نفسمون در نیاد ولی در کل الهام جون باید خیلی مواظب سرش باشی هر قسمتی از بدن که بخوره بالاخره درمان دارد اما سر خیلی خطرناک است امیدوارم محیا گلی همیشه سالم و سلامت باشه خودت رو ناراحت نکن اگه خودت سلامت نباشی نمی تونی خوب مواظب گل دخترت باشی به فکر سلامت فکر و جسم خودت هم باش عزیزم
مامان الی(الهام)
پاسخ
راست میگی؟؟؟ نه بابا فکر نکنم ؟؟/ بچه که فیلم بازی کردن بلد نیست...!!!ممنونم از کامنتت عزیزم
خاله سمیرا
13 آذر 92 11:17
چه ناناز شدی با روسری جیجرم الی جون دخملیت در هر شرایط بانمکه. زندگی رو هم زیاد سخت نگیر و حساس نباش. بزار مسیر طبیعیشو طی کنه. فک کنم از دست خاله خرسه هم خیلی دلت پره ها! ما که نفهمیدیم چرا، ولی مطمئن باش عروس دومی که بیاد قدر اولی رو بیشتر میدونن. منم آدم بی خیالی نیستم ولی توصیه میکنم به بعضی مسائل بی خیال شی.
مامان الی(الهام)
پاسخ
مرسی خاله جون وای نگو این خاله خرسه که باید بشینم باهات ساعت ها بحرفم خواهر...رمز رو که فرستادم!!!!
مامان ستاره
13 آذر 92 12:12
عزیز دلم نوشته خصوصیتو خوندم وای آخرش که رسیدم کلی خندیدم ... پس می خوای بزنی زیر گوش مادر شوهر دخترت از الان گربه رو دم حجله می کشی ... از اینکه اینقدر به فکرمی ممنونم گلم ...باشه ما زدن شما رو هم با جون و دل پذیراییم جیگر خیلی دوستت دارم عزیزم ..... وای عکسای عروسم چه ناناس شده جیگر ... خیلی باحاله
مامان الی(الهام)
پاسخ
اره دیگه این رو گفتم که گوشی از اان بیاد دستت..
مامان ستاره
13 آذر 92 12:19
قلبون این خانم کوچولو برم من
الهام مامان یسنا
13 آذر 92 16:34
ای جانم الهام جان تو هم بدتر از من خیلی غصه میخوری ها بچه است دیگه یه دفعه میخوره زمین یه دفعه جاییش زخم میشه یسنا هم تا حالا چند بار این جوری شده. بهت حق میدم آدم واقعا میترسه . انشالله همیشه محیا کوچولو سلامت و سرحال باشه. قربونش برم با روسری اش واقعا منم دلم میخواد قورتش بدم خوشگل خانوم رو
مامان الی(الهام)
پاسخ
آره خیلی بد جور حساسم فدات بشم عزیز
سعیده مامان آرتین
13 آذر 92 18:51
ای بابا عجب اتفاقی افتاده خیلی ناراحت شدم بابا مواظب عروس خوشگلم باش
مامان الی(الهام)
پاسخ
باشه مادر شوهر مهبون
مامان لي لي
13 آذر 92 20:13
چگونه بفرستم "باورم" را برايت تا باور كني از "ياد بردنت" كار من نيست..💕
مامان نرگس
13 آذر 92 20:13
الهام جونم تو نباید خودتو سرزنش کنی که برای محیا کم گذاشتی و یا به دلیل بدی توئه که برای محیا اتفاقی میفته این فقط اواع رو خراب تر میکنه بچه ها شیطونیهای خودشونو دارن..البته اینها رو دارم بهت میگم خودمم مثه خودتم. هنوز دخترم نیومدخ ولی وقتی فکر میکنم که در معرض چه خطراتیه و ممکنه براش کم بذارم ترس وجودمو پر میکنه فقط بسپارش به خدا...خدا نسبت به این فرشته های معصوم از ما مهربون تره اخه این خوشگل خاله که همه رقمه خوشملههههههه بخورمش با خنده هاش عزیزمممممممممممم اگه دستم بهش برسه که درسته قورتش میدم
مامان الی(الهام)
پاسخ
اینجاست که شاعر میگه بهشت زیر پای مادران است
مامان لي لي
13 آذر 92 20:18
خصوصي💕💕💕
مامان لي لي
13 آذر 92 21:01
هوارتا خصوصي💞💞
مامان الی(الهام)
پاسخ
هوارتا ممنون از اعتمادت
مامان لي لي
13 آذر 92 21:06
خصوصي داري زياددددددد🌸🌸
مامان لي لي
13 آذر 92 21:28
خصوصي🌷🌷🌷
مامان لي لي
13 آذر 92 21:29
💞💞💞💞💞حواست باشه اشتباهي اگر خصوصي نزدم تأييد نكني
مامان الی(الهام)
پاسخ
حواسم هست بابا چشششم گلم
مادر منتظر
13 آذر 92 21:35
سلام مامانی گل و مهربون محیا جونم عزیز دلم بلا دوره انشاالله . واقعا سخته این لحظات . انشاالله که خدا توی امتحانات سخت قرارمون نده گلم. نگران نباش و هر روز براش صدقه بزار و آیةالکرسی بخون. انشاالله که دخترت همیشه در پناه خدا سالم و سلامت کنار تو و باباییش باشه عزیزم. خودت رو اذیت نکن. تو خیلی هم مامانی خوبی هستی . زمستونه و بچه ها زود به زود سرما میخورن , ربطی نداره که تو بد بوده باشی گلم , من خودم اینقدر مراقب بودم این ویروس رو نگیرم چون باردارم ولی آخر هم گرفتم . این وبلاگ هم یه یادگاریه و هم یه جا برای نوشتن حرفهای دل و پیدا کردن دوستانی از جنس خودت , پس تا میتونی ترکش نکن. نترس عزیز دلم , اگه برنامه ریزی داشته باشی به وظیفه مادریت لطمه ای نمیرنه دوست خوب من. مراقب خودت و محیا جونم باش.
مامان الی(الهام)
پاسخ
آره حق باتواه عزیزم مرسی از محبتت گلم
مامان ستاره
13 آذر 92 22:00
الهی قربونت برم نه وبتو تعطیل نکن دوست مهربونم من دق می کنم عروسم و نبینم .. امروز با دوستم کلی نازش دادم .... همیشه اسپند دودش کن و براش صدقه کنار بزار عزیزم .... یه دونه ازین گردنبند های چشم زخم هم بگیر بنداز تو گردنش ... ایشاالله زودی خوب میشه گلم .... منم نمی دونم چرا سر دردام دوباره زیاد شده ( میگرن دارم و دارو استفاده می کنم ) خوب بودم الان چند روزه دوباره سر دردام شروع شده واسه همین نمی تونم بیام پست بزارم عزیزم ... الانم که دارم اینو می نویسم خیلی درد می کنه حالت تهوع می گیرم از دردش ... واسم دعا کن ...دیگه سعی می کنم از شوشوم چیزی ننویسم راست می گی چشم می کنن. .. چشم آبجی خوب و مهربونم .... راستی تو برنامه ویچت تو گوشیت نداری با هم بچتیم ...
مامان الی(الهام)
پاسخ
آره خودم هم فهمیدم که بد جور معتاد شدم ایشالله زودی خوب شی عزیز برای سردرد میگرن دار از عطاری بوخور بگیر و تنفس کن برای سینوسهات خوبه
مامان محیا
13 آذر 92 22:21
بازم شکر خدا به خیر گذشت به وبلاگ منم بیا پست رمز دار با همون رمز قبلی
مامان الی(الهام)
پاسخ
باشه حتما
مامان لي لي
13 آذر 92 22:59
__ ♣♣♣_____________♣♣♣ _ ♣♣♣____♣♣______♣♣ ____ ♣♣♣ ♣♣_______♣♣_____♣♣ _______ ♣♣ ♣___________♣___♣ __________ ♣ ♣____________♣_♣ ___________ ♣ _ ♣____________♣ ___________ ♣ __ ♣______________________ ♣ ____ ♣ _________________ ♣ ______ ♣ ______________ ♣ ________ ♣ __________ ♣ __________ ♣ ______ ♣ _______ ♣_♣__♣ __ ♣__♣_♣ ______ ♣____♣__♣__♣____♣ _______ ♣_____♣♣_♣____♣ _________ ♣_♣__♣♣__♣ ________________ ♣♣ _________________ ♣♣ __________________ ♣♣ _________________ ♣♣ ♥ -♥ --♥ ---♥ -----♥ -------♥ --------♥ ---------♥ -----------♥
امیرحسین کوچولو نفس ما
14 آذر 92 2:09
عزیزم این خوراکی هایی که دیدی مال خیلی وقته که دونه دونه عکسهای همشونو جمع کردم تا 1 پست غذای کمکی بشه.برای هر وعدش هم نه غذا نمیپذم.هنوز بهش سوپ میدم.شما کار خوبی میکنی که غذای سفره بهش میدی ولی من به امیرحسین میدم همشو از دهنش میریزه بیرون.فقط سعی کن هر روز 1 میوه بهش بدی.البته امیرحسین فقط آب میوه ها رو میخوره ولی اگه محیا غذا میخوره احتمالا سیب رنده شده.میخوره.آب هویج و شیرموز هم که درست کردنشون کاری نداره.میوه رو حتما بهش بده.قبلا هم بهت گفته بودم ویتامین از غذا و میوه خیلی بهتر از مولتی ویتامینهاست.سعی کن طول روز چیزهای متفاوتی بخوره.عصر ها بیسکوییت مادر بهش بده.توی وبم بازم پست غذای کمکی دارم که فکر کنم اونها بیشتر به سن محیا گلی بخوره. اونها رو هم ببین.
مامان الی(الهام)
پاسخ
نه بابا آی میوه عمرا بخوره... فقط دوست داره دونه های انار رو خودش برداره بخوره... وای راحیل جون الان چهار روزه که لب به غذا نزدهسیب رنده شده اصلا دوست نداره میتونم یعنی الان شیر موز بهش بدم؟؟؟؟ شیر پاستوریزه؟؟؟
امیرحسین کوچولو نفس ما
14 آذر 92 2:11
خدا رو شکر که بخیر گذشت.ولی کار اشتباهی بود که خوابوندیش.هر وقت سر بچه ضربه میخوره حتما 1 تا دوساعت بیدار نگهش دار.خصوصی هم داری
مامان الی(الهام)
پاسخ
آره نمیدونستم دوستان هم گفتن...
خاله سمیرا
14 آذر 92 10:29
دمش گرم، باران را می‌گویم، به شانه‌ام زد و گفت: خسته شدی، امروز تو استراحت کن، من به جایت می‌بارم...
مامان الی(الهام)
پاسخ
عاااااااالی ممنون
مامان نرگس
14 آذر 92 10:52
قربونت برم خاله جون با اون خنده معصومانه ات
مامان امین
14 آذر 92 12:45
الهام جون موهای بدنم سیخ میشن وقتی تصور میکنیم اون لحظه رو. چی کشیدی گلم. بمیرم برات که میدونم اون لحظه مردی و دوباره زنده شدی. خدارو شکر که بخیر گذشته. در مورد تعطیل کردن وبلاگ باهات موافق نیستم. یه پیشنهاد دارم. به جای تعطیل کردنش یه مقدار کمش کن. آخه میدونی راستش به هر وبی سر میزنم نظرتو اونجا میبینم. باخودم میگم خدایا این الهام مگه چقدر وقت میکنه که اینقدر میشینه سر رایانه.پست جدید هم که دیگه نگو ماشالا هر دوسه روز یه پست جدید. درمورد چشم زدن خوشگل خانم هم بیچاره مردم حق دارن از بس جیگرمون خوشگل تشریف دارن. از دعوتت هم ممنون.یه روزی مزاحم میشم. بهت خبر میدم البته فکر نکنم خیلی زود . چون فقط 2روز در هفته کلاس ندارم که برا اونهاهم کلی کار میریزه سرم.
مامان الی(الهام)
پاسخ
آره نگو که خیلی بد بود آخه مهدیه جون چیکار کنم باید از خجالت دوستان در بیام یا نه!!! نمیرم گلایه میکنن آره کلا باید کمش کنم یکی ام اینکه آخه تو سر کار میری سرت گرمه و وقت نمیکنی من تو خونه تنهایی خوب حوصله ام سر میره به همه جا سرک میکشم راسست میگی شیطون میبینم که تو هم اونقدر میگردی که همه جا من رو پیدا می کنی باشه منتظرتون هستیم
ayhan
14 آذر 92 13:29
خدا از چشم بد حفظش کنه الهی
مامان الی(الهام)
پاسخ
ممنووووووووووون
الناز مامان طاها
14 آذر 92 15:28
واي عقيقه كردن از اداب ورسوم اسلام واسه شهر خاصي نيست كهخيلي در اسلام بهش سفارش شده،تو حاشيه مفاتيح نوشته حتما بخون،نقل شده كه هر بچه اي در گرو عقيقست،بايد يه گوسفند و كه هفت ماه تموم داره رو(لاغر نباشه،شاخش شكسته نباشه و لنگ هم نباشه)رو ذبح كرد و ابگوشت درست كني،و از اين ابگوشت پدر و مادر و پدر بزرگها و مادربزرگها طفل حق ندارن بخورن،به فقير داده بشه بهتره نشد هم ايرادي نداره،كلا اين گوسفند بايد بين ديگران تقسيم بشه،با قربوني فرق داره نگو قربوني همون عقيقست،نه عقيقه بر هر فرد مستحب موكده ولي من يه جاهايي هم خوندم واجبه،در كل تو اسلام خيلي بهش سفارش شده و حتما دليلي داره
مامان الی(الهام)
پاسخ
آره ولی مگه واجبه؟؟؟؟؟؟؟ من برای محیا صد هزار نذر کرده بودم واسه سفره که سالم به دنیا بیاد ولی عقیقه نه! از کجا 700 هزار بیارم هااااااااااان؟؟
محیا2بهمن
14 آذر 92 15:31
سلام الهام جون وااااای خیلی ناراحت شدم کاملاً میفهمم چی کشیدی بلا داره دور سر این بچه ها میچرخه من که محیا رو بردم نظرشو برداشتم اخه اون ماه سه بار بردیمش دکتر ولی اخرشم تشنج کردخانمه گفت مرتب براش صدقه بزار کنار. امیدوارم دیگه براش تکرار نشه. خودتو سرزنش نکن خدا خودش مواظب بچه هاست. در مورد خاله خرسه هم زیاد برات مهم نباشه بزار هر چی میخوان بگن منم الان یه ده روزیه که نرفتم خونشون کلی راحتم برو خداروشکر کن که جاری نداری وگرنه هرروز با بچه جاری مقایسه اش میکردن. فکر کنم چون نوه ی دیگه ای ندارن نسبت به شما و محیابانو حساسند. دخترگلمون رو از طرف ما ببوس صدقه یادت نره عزیزم
مامان الی(الهام)
پاسخ
مرضیه جون چه جوری نظر رو بر میدارن آره به خدا محیای منم چشم خورده بد جور خیلی ناراحتم وای از خاله خرسه نگو که اعصاب معصابم میریزه به هم ها
مینا مامان روشا
14 آذر 92 17:23
الهام جون دختر گلت بهتره؟ خودت خوبی؟
مامان الی(الهام)
پاسخ
نمیشه گفت خوبم.... تو کانت اعظم جون حال و روز رو نوشتم راستی عزیزم امروز اینجا برف باریده بدو بیا
امیرحسین کوچولو نفس ما
14 آذر 92 18:18
بله که میتونی بدی ولی شیر کم چرب از این قوطی های مدت دار...دامداران کم چربش....دو دقیقه بجوشون بذار سرد شه بهد مز رو رنده کن و شیر رو بهش اضافه کن و هم بزن. خیلی رقیقش نکن..خیلی هم سفت نباشه....موز هم باعث یبوست میشه و دو تا 3 روز درمیون بده و آب هویج با شیر خودت قاطی کن بده بهش ...برای چشمهاش خوبه ...اگه آب هویج با بستنی یا شیر مصرف بشه ویتامین آ بهتر جذب میشه....سوپ های رقیق براش درست کن و توش یه مقداری آب لیمو بریز.ویتامین ث داره خوبه واسش.شلغم هم بپز و تو سوپش له کن که بخوره...این چیزها بهتر از دارو بچه رو خوب میکنه.آب لیمو شیرین و پرتقال هم بده..امیرهم نمیخوره ولی با سرنگ بهش میدم کلی باهاش بازی میکنم تا بخوره.من امیرحسینو با قطره چکون و سرنگ بزرگ کردم تا 9 ماهگیش غذا با سرنگ بهش میدادم چون غذا نمیخورد ...کوچیک هم که بود همش با قطره چکون بهش فرنی میدادم....واقعا این بچه رو به دندون کشیدم تا به اینجا رسید....بی خودی نیست انقدر عصبی و کم طاقت شدم و موی سفید تو سرم پیدا شده...بس که حرص خوردم سر این بچه....خصوصی هم داری
مامان الی(الهام)
پاسخ
راحیل میدونستی خیییییییییلی گلی واقعا همیشه کامنت هات به دردم میخوره آره به خدا منم همینطور ...با سرنگ که نه ولی با هزار دنگ و فنگ و دلقک بازی به محیا غذا میدم اما این چهار روزه هر چی میدم با زبونش میزنه بیرون و گریه میکنه خیلی غصه دار شدم
مامان مهیار
14 آذر 92 18:37
بدجوری نگران کوچلوت شدم خدا کوچلوهای نازمون برامون نگه داره یه اتفاقی مثل این برای ماهم توی این هفته افتاد ولی ما نمی خواهیم خاطره های بد یادمون بمونه ولی وقتی جریان کوچلوتو شنیدم یادم افتاد دارم گریه میکنم راستی اسم کوچیکم الناز فامیلیم لاله هست همه فکر میکنن دو اسمه ام
مامان الی(الهام)
پاسخ
الهی آمین ولی الناز جون من معتقدم باید چیزهای خوب و بد رو کنار هم به بچه ها بگیم تا فکر نکنن راحت بزرگشون کردیم... چه جالب خوش به حالت هم لاله هستی هم الناز
اعظم
14 آذر 92 21:40
سلام الهام جونم خوبی؟ محیا جونم خوبه . همه چی رویراهه عزیزم .
مامان الی(الهام)
پاسخ
جمله ات پرسشی بو یا خبری؟؟؟؟؟ عایا؟؟؟ اگه ما رو میپرسی فدات شم عززیز نمیشه گفت روبه راهه چون خودم هم سرما خوردم و سینوس هام اوت کرده .محیا رو هم که دیگه نگو چهار روزه اسهال هم شده و لب به چیزی نمیزنه
مامان لي لي
14 آذر 92 22:45
در دلم كودكي است كه بي تو بودنش را نق ميزند..... من هيچ لا اقل بهانه ي أو باش........
مامان الی(الهام)
پاسخ
میگم لی لی این جمله های قشنگ قشنگ رو از کجا پیدا می کنیعالی بود
مامان لي لي
14 آذر 92 22:47
نه خواهر أصلاً كامنت آت نيامده.... وا خواهر اين چه حرفيه........عزيزميييبببببييي،،، ببوس ناز دخترو
مامان الی(الهام)
پاسخ
خوبه وای خیالم راحت شدچرا خصوصی گذاشتم برو چک کن
مامان محیا
15 آذر 92 8:40
salam azizam az shenidane khabar narahat shodam mahya manam kheili sheytone khoda negaheshon dare movazebesh bash
الناز مامان طاها
15 آذر 92 16:10
راست ميگي تو اوضاع اقتصادي الان ٧٠٠تومانم واسه خودش پوليه ولي بعضي از جاها ارزشش و داره،من تو دوران بارداريم كتاب زياد ميخوندم تو همش هم به عقيقه سفارش شده بود،حالا تو فكرش باش كد بانوي خونه يه ريزه پس انداز كن و واسه محيا عقيقه كن.
مامان کیان
16 آذر 92 2:18
سلام عزیزم از اتفاقی که واسه محیا جون افتاده بود خیلی ناراحت شدم حتی گریه هم گرفت.خداوند از چشم بد حفظش کنه.ماشالا انقده ناز و دوست داشتنیه زود به چشم میاد. افتخار دوستی با من و پسریم رو میدین؟؟؟
مامان الی(الهام)
پاسخ
قربون مهربونیت عزیزم چرا که نه ... با افتخار لینک شدین
مامانِ عسل
16 آذر 92 9:54
اين حال براي من قابل درکه من یه بار قند پرید توی گلوی عسل. حتی نتونستم توی وبلاگش ثبتش کنم سر نماز و دعاها میگم خدایا من نه ایوبم نه ابراهیم. من را با بچم امتحان نکن. در مورد قالب دست عسل از سایت خاطره مواد قالبگیری را خرید کردم. کار باهاش خیلی خیلی راحته. اگه خوشت اومده پس حتماً تهیه کن. خیلی خیلی هیجان انگیزه. وقتی تموم خطوط میافته روی قالب خیلی شیرینه
مامان الی(الهام)
پاسخ
آره به خدا دعای خیلی خوبیه... به نظرم خیلی جالب باید باشه ولی الان که محیا کوچیکه نمیذاره که این کار رو بکنم فکر کنم باید یه کم بزر بشه نه؟؟؟؟
مامان ایلیا
16 آذر 92 10:29
الهام جون عقیقه رو که الناز جون راجع بهش توضیح دادن خیلی عالیه هر جور شده سعی کن برای گل دخترت عقیقه کنی. روایت داریم که عقیقه کودک رو از سوختن، بلایای طبیعی و ... در امان می داره یکی دیگه از شروط گوسفندی که عقیقه می شه اینه که نباید ببخشید اخته باشه حتما موقعی که می خوای گوسفند بخری بگو برای عقیقه می خوای موقع پختن آبگوشت نباید استخوان گوسفند شکسته بشه و بعد از پخت استخوان های گوسفند باید در زمین چال شود جایی که سگ یا هر حیوان دیگری که خاک رو می کنه نتواند استخوان ها رو بخورد. البته با عرض معذرت از الناز جون مامان طاهای عزیزم که من در پستشون دخالت کردم
مامان الی(الهام)
پاسخ
یعنی استخون هاش رو درسته در بیارن؟؟؟ مگه میشه؟؟؟ خوب وقتی گوشت رو تکه تکه میکنن که پخش کنن خوب استخون هاشم میشکنه دیگه !!! نه؟؟؟؟؟ راجب اخته هم یه کم میشه قضیه رو بیشتر بازش کنی؟؟؟؟ شرمنده که من یه ذره خنگم
الناز مامان طاها
16 آذر 92 13:11
عزيزم من توضيحاتي كه زهرا جون دادن و ميدونستم،ميگن بايد زير درخت انار شيرين خاك كنن استخوانها رو من واسه طاها تمام اين كارها رو كردم ولي چون از درست بودن اين قسمت مطمين نبودم نگفتم گلم گفتم كه بايد ابگوشت درست كني كه در اين صورت ميشه استخوانها رو بعد از پخت جدا كرد،البته ميشه خام هم پخش كرد كه در اينصورت منم مثل شما نميدونم استخوانشو چي كار بايد كردبهتره ابگوشت درست كني،در مورد چال كردن استخوانها هم تو مفاتيح نوشته رسم برخي از اقوامه اين كه حتما بايد انجام بشه يا نه رو او متولي مسجد محلتون يا از دفتر علما سوال كنفكر كنم اخته نباشه به طور واضح يعني بيضه داشته باشه
مامان الی(الهام)
پاسخ
یعنی یه عالمه آبگوشت بپزم و پخش کنم؟؟؟؟ اون وقت باز هم که استخون هاش شکسته میشه؟؟؟ اصلا گیج شدم یه جورایی حس میکنم خیلی منگ میزنم به زبان ساده...نمی فهمم
مادر منتظر
16 آذر 92 13:25
سلام دوست خوب و مهربونم لطفا اگه تونستی هر چه زودتر به وبلاگم بیا.
سعیده مامان آرتین
16 آذر 92 14:56
ای خدا وبلاگ آوایی رو دیدم اونقدر گریه کردم که چشام باد کرده خدایاااااااااااااااااااااااااااااااااا خودت کمکشون کن منم نذر کردم ایشالا هر چه زودتر خوب میشه
سعیده مامان آرتین
16 آذر 92 16:13
چی میخواستی بگی بگو هیچ موقع از گفتن چیزی منصرف نشو دلم خیلی گرفته بیا درد دل کنیم
مائده(ني ني بوس)
16 آذر 92 19:55
عزيزم شيطنت مال بچه است ولي خب بايد مواظبشم بود .ايشالا كه ديگه ازين اتفاقا براش نيفته
مائده(ني ني بوس)
17 آذر 92 0:15
خصوصي ماماني
مامانِ عسل
17 آذر 92 11:05
در مورد قالب اتفاقاً تا کوچیکن خیلی بهتره. یعنی پشیمون شدم همون اول اینکار را نکردم. موقعی که خوابش سنگینه براش بگیرین خیلی راحته و توی بچگی شیطنت خیلی کمتره الان عسل یه جا بند نمیشه حتی توی خواب. فقط کافیه 30 ثانیه دست یا پایی که قالب میگیرین تکون نخوره. به همین راحتی
بابای یسری جان
17 آذر 92 17:00
با سلام مطلبتان خیلی خیلی به دلم نشست ، چقدر ساده و صادقانه بیانش کردید ، شاید بهتر بود اسمش را می گذاشتید حرف حساب با بنده خدا ، در حالیکه همه ما به یک تلنگر نیاز داریم . خدا رو شکر می کنم که محیای عزیزم با اون چهره دوست داشتنی و جذابش ( ماشاءالله ) سالم و سلامت است . یکبار دیگه تشکر می کنم هم بابت دلنوشته زیبایتان و هم بابت لحظاتی که به وبلاگ دخترم اختصاص می دهید . راستی آهنگی رو هم که معرفی کردید بسیار زیبا بود تقدیم به محیا عزیزم که همواره جزء دوست داشتنی های نی نی وبلاگ بوده و هست و خواهد بود
سعیده مامان آرتین
17 آذر 92 19:43
سلام عزیزم اونقدر حواسم پیش این آوا بود که یادم رفت بپرسم سرما خوردگی محیا خوب شده؟
سعیده مامان آرتین
18 آذر 92 17:12
سلام عزیزم واسه آبریزش دماغ چیز خاصی نمیدونم ولی تو خونه هر روز اسفند دود کن بعدشم با قطره سدیم کلراید شستشو بده ایشالا خوب میشه
مامان پارسا و پرهام
25 آذر 92 10:30
مامانی گل همه نی نی ها همین شیطنتهارو دارند و همین اتفاقا براشون کمابیش میفته فقط صبور باش مامان من میگه همه بچه ها دو تافرشته رو شونه هاشون دارن که ازشون مراقبت میکنه فقط براش تند تند صدقه بده بعدم گل دخترت با این لباسها هم خیلی ناز و خوردنی شده راستی یه پماد بهت میگم بگیر استفاده کن اگه راضی بودی دعام کن اگرم ناراضی که .... من استفاده کردم بسیار راضی بودم خیلی زود جواب داد پاهای پرهام در اثر اسهال شدید آش و لاش بود اصلا یه وضعی بودا اما دکترش گفت این پماد دوبار استفاده کنه خوب میشه همونم شد اسمش = دکسپانتانول اگه راضی بودی بیا بهم بگو
مامان اهورا (نرگس)
2 دی 92 16:19
واااااااااااااااای!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!خدا رو شکر که به خیر گذشته...باید چهارچشمی مواظب شون باشیم... نگران نباش...خدا بچه های کوچیک و حفظ می کنه!!!!!
atefeh mami elay
9 دی 92 22:18
الهام جان خیلی ناراحت شدم با این حرفات همین دوستی های خاله خرسه بود که پدرمو درآورد ولشو.ن کن هرکی هستن گم شن ....اصلا نمیخواد خوب هم باشی باهاشون ظاهرتو حفش کن بزار گم شن ...مهم همسرت وبچه ات هستخدا برات حفظشون کنه عزیزم... مواظب دخترت باشه وقتی خوابه بیا نت... الان خیلی تو سن حساسیه وبه مراقبت بیشتر نیاز داره از طرف من عسلی رو ببوس
مامان الی(الهام)
پاسخ
عاطفه جون آدرسی رو که گذاشتی میزنم ولی اصلا باز نمیشه!!! یعنی وب ات رو میاره ولی مطالبت رو نمیاره!!!!