پرنسس خونمون محیا پرنسس خونمون محیا ، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 15 روز سن داره

Thanks God for my life

آموزش در مدارس چین.!!!

1392/7/6 14:28
4,960 بازدید
اشتراک گذاری

 

روش-نوشیدن-(2)

 برای اینکه نحوه ی آموزشهایی که توی مدارس چین میدن رو ببینین وبخونین روی عکس بالایی کلیک کنین و بعد بیاین نوشته های منو بخونید...

چون وقتی دیدین میتونین رو حرفهای من فکر کنین...پس برین وبرگردین

واگه  خواستین  میتونین توی وبلاگتون برای عموم کپی کنین و شما هم حرفهای خودتونو بنویسین...

 

 

مگه آموزش ما پدر ومادرها میتونه اینقدر مثل مدرسه تاثیر گذار باشه؟؟

تو مدرسه های ما هم که مثل چین همچین چیزهایی رو آموزش نمیدن؟

پس چیکار باید بکنیم؟

باید ما مامانهای امروز کمی دست به کار بشیم و یه کم تو حرف زدن هامون دقت کنیم...

شما هم فکر و ایده ای به جز افسوس برای این پست داشتین بگین  تا همه استفاده کنیم

این هایی که مینویسم حرفهای خودمه

... 

بی مقدمه!

یادمه پارسال توی کلاس در مورد دوستی با همدیگه و محبت به خدا با بچه ها توی کلاسم زیاد حرف میزدم وخیلی موثر بود...اخه میبینین که دانش آموزهای مدارس ما متاسفانه همش سر چیزهای کوچیک دعوا دارن وجنگ...

و چیزی که توی مدارس آموزش داده نمیشه همین احترامه !!!

متاسفانه توی دوره های آموزشی به معلم ها هم چنین مبحث و سفارشی نمیشه!!!

وهمین یک مساله شامل مشگلات زیادی توی بچه هاست...

یه جمله میگم که توش همه چی رو میشه فهمید:

تو رو خدا وقتی بچه هاتون از مدرسه اومدن وگفتن مامانی فلانی این کار بد رو کرد و ...

نگین : اون دختر یا پسر بدیه ! دیگه باهاش دوست نشو!

چون همین یک جمله که اکثر مامانها متاسفانه مدام  آموزش میدن

ریشه ی کینه و دشمنی و فرار از مشگل هست نه اموزش حل مشگل

میتونیم به جاش بگیم: عزیزم شاید نمیدونه کار بدی انجام داده خوب بود شما بهش تذکر میدادین...شاید یکی اذیتش کرده بود و  یه کم عصبی شده ...شاید طفلکی یه مشگلی توی خونه براش پیش اومده بود ...

فردا که رفتی مدرسه یه راه حلی پیدا کن و کمکش کن که اون عادتش رو ترک کنه .شما بهش محبت کنی اونم مثل شما دختر وپسر خوبی میشه و یا ...

یادمه اخر سال یکی از معلم های مدرسه که اون سال رو باهم بودیم بهم گفت : خانم ...من ندیدم  تا آخر سال به یکی از بچه های کلاست داد بزنی یا عصبی بشی...(برعکس ایشون که احتراما به فحش و کتک واز کلاس بیرون انداختن علاقه ی زیادی داشتند!!!)

گفتم مگه میشه معلم بود و با چیزهایی به غیر از  حرف و رفتار چیزی رو به بچه ها یاد داد....؟؟؟!!!

البته تنبیه به جای خود چیز لازم و یکی از اصول تربیتی هست.

اما تنبیهی مثل قهر  مثل کم کردن جایزه  مثل اضافه تکلیف دادن

در مورد این مطلب زیاد دارم که انشالله وقت کردم والبته پیداشون کردم میذارم

اخ که کسی ارزش این اموزش من رو توی مدرسه ندونست نیشخندگریهو متاسفانه میگفتن شما خیلی با بچه ها مهربونین!!!یه کم عصبی شو!!!خوشحالم که به حرفشون گوش نکردم و وجدانم الان راحته حتی اگه مطابق میل مدیر مدرسه یا خیلی ها نبوده باشه.

واسه همینم دل و دماغ تدریس ندارم چون واقعا با این نظام آموزشی و دیدن خیلی چیزها که اینجا نمیگنجه بگم... آدم ناراحت میشه و تنهایی نمیتونی کاری از پیش ببری.البته تنها نیستم و میدونم خیلی ها مثل من فکر و عمل میکنن..خیلی ها!! ولی کمه!!!کاش توی چین زندگی میکردم!!!

 

اونقدر از این جور حرفها دارم که اگه بنویسم میشه یه کتاب.

 

ای بابا چقدر تایپ کردم ! 

برای رفع خستگی اگه میخواین بدونین که چطور میتونیم بچه های شادی داشته باشیم بریم ادامه مطلب...کودک شاد,پرورش کودک شاد,تربیت کودک شاد

 

راستی تصمیم دارم از این به بعد کمی به وبلاگم جنبه ی آموزشی وتربیتی هم بدم تا به درد دوستای گلم و البته خودم بخوره.چطوره موافقین؟!قلب

رو نمایی از عکس...هم یادم نرفته ها !آخه دارم عکسهای بچه گیمون رو هم جمع میکنم که همراهش توی یه پست بذارم و الا بد قول نیستم به خدا!

 

ده راز پرورش کودکی شاد در ادامه ی مطلب فراموش نشه

ده راز پرورش کودکی شاد

کودک شاد,پرورش کودک شاد,تربیت کودک شاد

 

1-  به کودکتان عشق بورزید :
اولین راز پرورش کودکی شاد تمجید از اوست . عشق مطلق والدین مهمترین عامل در شادی کودکان است. وقتی کودکان بزرگ می شوند دانستن اینکه علایق ، عقاید ، خصوصیات و استعداد هایشان با ارزش تلقی می شود پایه گذار شادی سالهای بعدی زندگی شان خواهد بود . البته پذیرش کودک به معنای چشم پوشی همیشگی از خطاهایش نیست . یاد بگیرد که عملکرد کودک را نقد کنید نه شخصیت اورا . همچنین آنچه را که از کودک می خواهید به او بگویید نه آنچه را که نمی خواهید.
2- نه، من نمی توانم را به بله، من می توانم تبدیل کنید :
وقتی کودک شما بداند که به او اطمینان دارید و باورش کرده اید احساس می کند که دست یافتن به همه چیز برایش امکان پذیر است . افکار کودک نسبت به خود بیشترین اهمیت را دارد. بنابراین والدین باید افکار مثبت به کودکان خود القا کنند . وقتی که در مدرسة ابتدائی ،‌معلم پسر مک بلدسو نویسنده کتاب پروش فرزند با متانت به او گفت که هیچ استعدادی برای بازی فوتبال نداری ، وی به پسر سرزنش شده ا اش گفت که هرگز اجازه ندهد کسی به اهداف و رویاهایش راه پیدا کند . امروز پسر او بازیکنی حرفه ای در یکی از تیم های مطرح کشور است . القائات فکری مثبت بلدسون در ذهن پسرش زندگی او را متحول کرد.
3- مقررات منصفانه وضع منید و به آنها پایبند باشید :
کودکان کم سن سال با احساس امنیت ،‌شاد می شوند . فرض کنید که در بالای آبشار مرتفعی ایستاده اید درصورتی از ایستادن در آنجا لذت خواهید برد که حفاظی در برابرتان باشد ،  در غیر این صورت دچار اضطراب و خواهید شد . کودکان هم اینگونه اند . وقتی که چارچوب محکمی برای رفتارهایش وجود داشته باشد ،‌آنها پیشرفت می کنند . در حقیقت کودکان در جستجوی ساختارند .
4-  ابعاد مثبت را برجسته کنید :
به کودک خود بفهمانید که هیچ مشکلی وجود ندارد ، که به اتفاق هم نتوانیدآن را حل کنید . همچنین به او بیاموزید که خوشبین باشد. اگر اتفاق بدی افتاد، با صدای بلند فکر کنید و بگذارید او افکار شما را بشنود (وای نه باورم نمی شود که این اتفاق افتاده ، اما درستش می کنم ، چیز مهمی نیست) یادگیری خوشبینی مهم است زیرا کودک مشتاق و آرزومند بع احتمال زیاد بزرگسالی شاد خواهد شد . افراد ناراضی و ناخشنود بر حوادث منفی زندگی متمرکز می شوند ،‌درحالی که افراد شاد به وقایعی می اندیشند که چشم انداز بهتری از آینده به آنها می دهد .
5-  حلقة شادی کودکتان را کامل کنید :
والدین در پی معلمان و مربیان ی هستند که بتوانند حلقه شادی کودکانشان را کامل کنند . به کودکتان کمک کنید ارتباطات دوستانه اش را حفظ کند و گسترش دهد . داشتن ارتباطات قوی و مهارت برقراری آن از شروط اصلی شاد زیستن در آینده است .
6- کودکان را به تحریک بیشتر وادارید :
کودکان امروز سنگین وزن ترند و این برای سلامت و شادابی آنها مضر است . کودکان چاق ، در مقایسه با سایر کودکان ،‌اعتماد به نفس کمتری دارند و افسرده ترند . اگر کودکان سرگرمیهای پر تحرک خارج از خانه را جانشین فعالیت های کم تحرک خانگی کنند و به جای غذاهای آماده ای که فاقد ارزش غذایی است ،‌غذاهای سالم و طبیعی بخورند ، از فوائد شاد زیستن بهره خواهد برد . کودکی که خوب غذا می خورد و ورزش می کند مغزش موادی شیمیایی به نام اندروفین ترشح می کند که به او احساس شادی می بخشد . با فراهم کردن میان وعده های طبیعی از جمله میوه های تازه فصلی ،‌پرهیز از قرار دادن تنقلات در دسترس کودکان و جانشین کردن غذاهای سالم خانگی به سلامت کودک خود کمک کنید . کودکتان را به انجام دادن ورزش و سرگرمیهای خارج از منزل تشویق کنید . بازی با سایر کودکان قدرت خلاقیت خلاقیت کودکتان را تقویت می کند و مهارت های اجتماعی را به او می آموزد .
7-  شادی را در جعبة یادگاری ها ذخیره کنید:
اشیای مورد علاقه کودکتان  ، عکس ها، کارت پستال ها ، یادگاری ها ، کاردستی هایی را که یاد آورد خاطرات شاد برای کودک هستند داخل جعبه ای قرار دهید . هرگاه کودکتان بیمار است یا غمگین و لبخندی ساده نیاز دارد ،‌آنها را از جعبه بیرون آورید و به او نشان دهید .
8-  لحظات جادویی ارتباط را بیابید :
اخیراً مطالعه ای بر روی 2000 کودک 5 تا 17 ساله انجام شده است . از آنان پرسیده شد که خواهان چه چیزی هستند که با پول نمی شود خرید . همة آنها در پاسخ گفته بودند که والدین و توجه آ نها هستند . کودکان ما می خواهند که به آنها فکر کنیم ، برنامه هایی ترتیب دهید که همة اعضای خانواده بتوانند در آن شرکت کنند و لذت ببرند. کوهنوردی،‌ پیاده روی...)‌ کودکان را در فعالیت های روزمره تان مانند انجام دادن کارهای خانه ، خرید و آبیاری باغچه شریک کنید .
9-  ژن تلاش دوباره را به کودک خود منتقل کنید :
کودک شما همة فکر و ذهن این است شاگرد اول کلاس شود ،‌ولی در این رقابت همکلاسش برنده شده است . یک راز اصلی شاد زیستن برخورداری از قدرت پشت سر گذاشتن مشکلات است . سعی نکنید کودک خود را ا زهمة‌ناراحتی ها دور نگه دارید . به او کمک کنید بیاموزد چگونه با آنها مواجهه شود . اگر شکست درسی یا غیر درسی اورا نا امید کرده ،‌کمک کنید تا هرچه سریع تر به وضعیت عادی خود برگردد . تشویق کنید تا احساسات خود را در قالب نوشته یا نقاشی بیان کند. شما الگوی کودکتان هستید . مطمئن شوید که الگوی مناسبی در مقابل اوست ورحیة خود را در هیچ شرایطی نبازید .
10-دراو شگفتی ایجاد کنید :
هنگامی که کودک با چیزی بزرگتر از خودش مواجه می شود ،‌خواه پدیده ای فیزیکی باشد یا معنوی ، احساس رضایت خاطر می کند . با کودکان دربارة عقاید خود خداوند و مقدسات دینی صحبت کنید لازم نیست که او همة‌جزئیات را درک کند . با او در جنگل قدم بزنید ،‌به ستارگان خیره شوید . احساس مراقبت و توجه در کودکان را پرورش دهید .
 پیام عشق برای کودکان
1- بگویید که دوستش دارید:
این جمله باید اولین چیزی باشد که کودکتان صبح ها ، پس از بیدار شدن از خواب می شنوند و نیز آخرین جمله ای باشد که پس از شنیدن آن به خواب می رود . موقع دعوا و مشاجره و هر زمانی که انتظارش را ندارند بگویید که دوستش دارید .
2-در آغوشش بگیرید.
هیچ مانعی برای در آغوش گرفتن کودکتان وجود ندارد .
3-  لمسش کنید:
آرام به پشت او بزنید ، بازوهایتان را دور شانه هایش حلقه کنید ، موهایش را به هم بریزید.
4-در بازی اش شریک شوید :
توپ بزنید ، برای پرندگان دانه بریزید ة‌باد بادک هوا کنید و با او مسابقه دهید .
5-گوش دهید ،‌واقعاً گوش دهید :
درحین گوش دادن جملاتی به زبان بیاورید که نهایت توجه تان را به صحبت های او نشان دهید . کانند (وای چه جالب) ( من اصلاً نمی دانستم ) (بیشتر در این مورد توضیح بده )
6-  بدون به زبان آوردن کلمه ای با او حرف بزنید :
به تماشای بازی او در مدرسه یا زمین بازی بنشینید . لحظه هایی که به شما نگاه می کند یا نگاهتان باهم تلاقی می کند ،‌به او لبخند بزنید . علائم خاصی برای رابطه تان تعریف کنید که فقط خودتان دونفر معنی آنها را بدانید .

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (26)

عاطفه مامان الای
6 مهر 92 9:57
دوست عزیزم ما دوشنبه 5 بعداز ظهر قرار داریم حتما" بیا منتظرتیم بهم تو وبسایتم جواب بده حتما"محوطف دستگاه های بدن سازی


اومدم
الناز مامان طاها
6 مهر 92 10:36
خیلی خوبه که تو چین این آموزشها رو میدن و خوبه که بچه با تمام این مهارتها آشنا بشه ولی نه اینکه تمام وقت یه بچه مهد کودکی به این امور بگذره،بگذریم.................
چه عجب شما اومدین.....
به به چه خانم معلم مهربونیواسه بچه های مردم که اینقدر مهربونی میکنی دیگه واسه محیا گلی چه میکنی.....



خوب آره نمیخواد که همش این چیزها رو یاد بگیرن
ماهی یک زنگ هم باشه خوبه؟ اما دریغ از سالی یک زنگ!!! اونایی که تو محیط مدرسه کار کردن میفهمن درد من از کجاست .از بچه هایی که سر یک حرف موهای همدیگه رو میکشند...و این یعنی فاجعه!!!
مامان اهورا
6 مهر 92 13:09
واقعا" همین طوره الهام جون.
من خودم معلمم و از نزدیک میبینم که چقدر نحوه ی آموزش غلطه!!!!
من که خیلی از خودم مایه میذارم معلمای باسابقه مسخره ام میکنن ...میگن حالا تازه کاری!!!!!!!!!!
هیچ کدومشون از دل و جون به بچه های ما آموزش نمیدن!!!فقط درس و میگن و سعی میکنن بچه ها خوب درس و یاد بگیرن و فقط 20 بگیرن و مثل طوطی جواب درس و بدن و...
دیگه مهم نیست از لحاظ تربیتی چه اتفاقی واسه بچه ها می افته!!!!!!!!!!
سیستم آموزشی ایران متاسفانه از پایه مشکل داره...


آره عزیزم آفرین که درست خلاصه ی مطلب رو گفتی
چه خوب؟ شما معلم چی هستین؟ غیر دولتی؟ یا دولتی؟
امیرحسین کوچولو نفس ما
6 مهر 92 15:50
عجب!!!ما کجا و اونا کجا؟انقدر بعضی از ماها بیش از حد هوای بچه هامونو داریم که دست به سیاه و سفید نزنن همه تنبلند.پسر دانشجویی رو میشناسم که تا حالا تو عمرش نونوایی رو به چشم ندیده از بس خانوادش گفتن نره نونوایی گرمش میشه!اونوقت پدر میانسالس تو صف میایسته واسه خرید نون و مامانش لیوان آب میده دست پسرشو و پسرش هم حاظر نیست یک بار کارشون رو تلافی کنه.و خیلی چیزای دیگه باز یادش افتادم مغزم سوت کشید.خیلی پیشنهاد خوبیه که توی وب مسائل تربیتی قرار بدی.لطفا مثل همین که گذاشتی باشه،یعنی هم موضوع مطرح بشه هم پاسخ و راه حلشو بگذارید.قطعا همه ما به این راهکارها احتیاج داریم.خیلی ممنونم ازت دوست خوبم.یک دنیا ممنون که تولد امیرحسینمو تبریک گفتی عزیزم.


نه ابا! جدی میگی؟ مگه میشه!!
به روی چشم
خواهش میکنم عزیزم
مامان حلما
6 مهر 92 15:59
آفرین فکر کنم حرف دل همه معلمای دلسوز رو زدی .واقعا جای تاسف داره تو ایران یه دانش آموز کلاس اولی هنوز بلد نیست بره دستشویی یا حتی جورابشو خودش بشوره و جالبه که تو کشور چین به مهارت های زندگی این همه ارزش میدن و جایگاه بزرگی تو آموزشهاشون داره تو مدارسی که ما درس میدیم اگه بخوایم 5 دقیقه از کلاس رو به آموزش یکی از مهارت ها اختصاص بدیم چند روز بعد صدای مدیر و اولیا درمیاد که بله معلم میخواد وقت کشی کنه .این چیزا رو واسه چی سرکلاس میگه.مثلا یه نمونش همراه سومی ها میرفتم استخر یک سوم هنوز نمیتونستن لباساشونو درست و مرتب بپوشن یکیشون که چند روز مامانش باهاش میومد لباساشو بعد استخر تنش میکرد مدیر هم به مامانش میگفت چرا این بچه ایقدر بی مسوولیت بار اومده مامانش میگفت آخه گناه داره.اینقدر بعضی از اولیا ببخشین نمیفهمن که اگه به بچه از اول مسوولیت بدی و بذاری بعضی از مشکلاتش رو خودش حل کنه در اینده کمتر دچارمشکلات میشه و برا هر مشکلی یه راه حلی پیدا میکنه ما هم که سالای اول تدریسمونه اگه میخواستیم یه کاری بکنیم معلمای با سابقه از سر ... صداشون در میومد که بله تازه کاری چقدر حوصله داری زیادی بیکاری یا اگه تو خونه نقاشی چیزی برا بچه ها میکشیدم که یه مهارتی رو غیر مستقیم به روش غیر کلامی بهشون یاد میداد میگفتن چون بچه نداری وقت این کارارو داری بچه دار که شدی دیگه واسه بچه خودتم وقت نمیذاری چه برسه به بچه های مردم.

اخ چقدر دلم پر بود یه ذره خالی شد باهات دردودل کردم.
من که تصمیم دارم حلما رو یه دختری بار بیارم که خودش بتونه از بچگی وابستگی کمتری به من داشته باشه .


آره کسی تا معلم نشه نمیفهمه ما چی میگیم.مگه نه!!!!
آره تصمیم خیلی خوبیه.منم از الان دارم روش کار میکنم مثلا وقتی به چیزی رو میخواد زودی بهش نمیدم و صبر میکنم خودش تلاش کنه وبهش برسه...
نیر مامان ارین
6 مهر 92 20:21
اره به غیر از افسوس خوردن کاره دیگه ای نمیشه کرد
اشکال از همون بابا نان داد شروع میشه بچه یاد میگیره همیسه نان رو بابا باید بده تو ژاپن و چین بر عکس اینو تو کتابهای اولشون دارن
دوست گلم من اکثرا با گوشی میام وبت که گاهی نمیتونم نظر بدم ولی همیشه بهتون سر میزنم تا دختر گلتو ببینم عسلم



متاسفانه!!
چه قدر خوب از آشناییتون خوشبختم...]
مامان آوا
6 مهر 92 23:12
سلام خاله جونم خوبی؟مطالبت عالی بودن خیلی آموزشی بودن واقعا تفاوت آموزشی وفرهنگی زمین تا آسمونه ما از اولش خشتمون کج بوده .مگه اینکه مامان باباهای جدید دست به یه کار شاق بزنن وتربیت از نو شروع بشه..
دلمون برات تنگ شده به ما هم بسرید


ممنووووووون. آره عزیزم باید ما نسل جدید مامانها و معلم ها دست به کاربشیم...
چند بار اومدم مطلب جدید نبود برگشتم!!!
میم مثه محیا
7 مهر 92 1:05
خیلی جالب و تاسف برانگیز بود
نه توی مهد کودکها و نه توی مدارس ما هیچوقت اصول زندگی آموزش داده نمیشه
منم موافقم ک بعضی از معلمها برخورد خوبی ندارن و سیستم آموزشی ما نیاز به یه گردگیری اساسی داره
خیلی جالبه اگه این روش مطرح کردن مسائلو ادامه بدی ولی درکنارش عکس محیاگلی رو هم بذار ک دلمون واسش تنگ نشه
مشتاقانه منتظر رونمایی هستیم


اره خیلی خوبه1 شما هم یادت باشه گاهی وتها در کنار
hello how are you چند درس زندگی هم به بچه ها آموزش بدی. مطمینم که شما هم از اون معلم های دلسوز هستی. به قول دوستم سارا: میشناسمت خودم بزرگت کردم.
مامان محیا
7 مهر 92 1:22
آفرین به این شیوه ی آموزشمن فکر کردم که کتک زدن دیگه رایج نیست زمان ما باز هم یه کمی بیشتر بود زمان مامان باباهامون که اوج خشونت بود .آفرین به شما که برخلاف همکاراتون به این شیوه ادامه میدید.من که اگه یه زمانی یه معلمی بخواد به محیای من دست بلند کنه بیچاره اش میکنم


نه بابا هنوزم خیلی ها هستن..جالبش اینه که دیر مدرسه و بعضی از اولیا استقبال میکنن و معتقداند برای بعضی از بچه ها ضروریه!!! میبینین تو رو خدا!!!آدم جیگرش کباب میشه
محیا2بهمن
7 مهر 92 9:39
خیلی جالب بود الهام جون واقعاً جای تأسف داره
توی ایران ما دخترا که ازدواج میکنن تازه شوهرداری و خونه داری و آشپزی رو یاد میگیرن ولی توی چین یه دختر 15 ساله تموم مهارتها رو آموزش دیده و بلده
این مطلبو چندوقت پیش یه جایی خونده بودم ،خیلی باورم نشد الان که با تصویر دیدم باورم شد. به امید روزی که این سیستم آموزشی در کشور ما نیز اجرا بشه


به امید آن روز

مامان اهورا
7 مهر 92 10:19
من دبیر ورزشم(کارمند رسمی)
سعی می کنم در کنار ورزش خیلی چیزای دیگه به بچه ها یاد بدم...ولی افسوس که هیچ وقت از طرف مدیر حمایت نمیشم و بعضی وقتا هم مورد تمسخر همکارای با تجربه قرار میگیرم!!!


آره دیگه درد خودم داری!! این معلم های پا به سن گذاشته ی رده خارج رو هم که دیگه نگو!!!
به نظرم معلم رو باید ال تدریس بازنشست نه بعد سال!!!!!که اعصاب معصاب هم ندارن. بیچاره معلم چیکار کنه! موافقی؟ ما نیروی تازه ایم و تازه نفس
مامان نرگس
7 مهر 92 10:21
عزیزم کاملا باهات موافقم
من عاشق تدریسم ولی از روابط توی مدارس میترسم
تازه از اینکه بخوام برم سر کار و دخترم رو مهد بذارم که وحشت دارم.....
واقعا سخته و نمیدونم چیکار باید بکنیم. کسانیکه توی مهد کار کردن از اینکه بخوایم بچه مونو توی مهد بذاریم ناراضی بودن و میگن خیلی روی بچه تاثیرات منفی میذاره. حالا یه مهد خوب از کجا پیدا کنیم


موافقم شدیدا
مامان امین
7 مهر 92 10:51
خانم معلم مهربون اجازه؟؟؟میشه لای این حرفهای قشنگتون چند تا از عکسهای بانمک عسل خانم رو هم بگذارید تا آدم احساس نکنه که داره جزوه دانشگاه میخونه!!!!!!!!!!!!!!!! راستش ماکه هنوز مونده تا بچمون بره مدرسه دلم نمیخواد از الان به جو بد بعضی از مدارس فکر کنم و ناراحت بشم.ایشالا تا اون زمان مدارس ماهم عین چینیها میشه.


باشه چشم خانم مدیر!!! اطاعت امر
عذرا
7 مهر 92 13:40
مطلبی که گذاشتی خیلی‌ خوب بود ولی‌ متاسفانه بیشتر از مدارس و معلما این خانواده‌ها هستن که با لوس کردن بیش از حد بچه‌هاشون اونها رو بی‌مسوولیت بار میارن و جالبه که به یه همچین تربیتی‌ هم افتخار می‌کنن

کسی‌ رو میشناسم که وقتی‌ بهش گفتم من کارهای شخصیمو بچگی‌ خودم انجام میدادم منو مسخرم کردو‌ با یه نگاه تحقیر آمیزی بهم گفت که واااااا نههههه مامان و بابای من هیچ وقت نمیذاشتن من دست به سیاه و سفید بزنم کلاسم میزاشت افتخار هم میکرد خانوم

خلاصه که این بنا از پای خراب است.


آره عزیزم یاده توی خوابگاه هم که بودیم شما میگفتی مامانم معلم بود و من خودم واسه خودم غذا گرم میکردم و ...
اون حرفت یادم نرفته که میگفتی بچه با مامان معلم دچار کمبود عاطفی میشه! و واسه همینم دلم نیومد برم مدرسه...نمیدونم بعدا برم سرکار یا نه؟!
عاطفه مامان الای
8 مهر 92 10:14
الهام جون امروز تو میایی سر قرارمون؟

بهم زود بگو میخوام ببینم چند نفریم







نه متاسفانه
بهار مامانه برسام
8 مهر 92 12:50
قربون محبتت خانم گل
شرمنده که دیر جواب دادم چون من روز چهارشنبه دیگه وقتی کلا همه چی رو جمع کرده بودم و کم کم راهی بودیم براتون پست آخرم رو گذاشتم و بعدش از نی نی وب خارج شدم و سیستم رو آف کردم و وسایل رو دادم بردن تویه ماشین و خودمون هم تقریبا نیم ساعت بعد از همون پست آخرم راه افتادیم
خیلی ممنون از محبتت ناز گلم
خدا رو شکر میکنم که اگه خیلی ها تویه دنیای واقعی با من مهربون نبودن و جواب خوبی هام رو با بدی دادن در عوض تویه این دنیای مجازی دوستای گلی مثل شما دارم که نه تنها بهتون خوبی نکردم که همیشه ازتون خوبی و محبت و لطف دیدم
خدا اجر مهربونیتون رو قطعا چند برابر خواهد داد
من واقعا ازتون ممنونم که انقدر ماه و مهربونید
خدا ناز گل خوشملت رو حفظ کنه عزیز دلم
از طرف من خانم گلمون رو ببوس
خانمی جواب خصوصی رو هم دادم


عزیزم.شرمندمون نکن .خجالت میکشم ها
کاریه که از دستم بر میاد
توکلت به 0خدا
بهار مامانه برسام
8 مهر 92 12:56
خصوصی داری
بهار مامانه برسام
8 مهر 92 22:30
الهی من فدات شم مهربونم
به خدا اشک تویه چشمام جمع شد.......
چقدر زیبا و با معنی برام نوشتی مهربونم....
قربون محبتت
به خدا من تا شما رو دارم غم ندارم
خدا حفظت کنه عزیز دلم
خدا خوشبختی زندگیت رو صد برابر و دلخوشی هات رو بیش از پیش کنه و انشاالله در پناه خدا همیشه لحظه لحظه ی زندگیت سرشار از عشق و آرامش و خوشبختی و سلامتی و برکت باشه و به حق یگانه بانوی عشق همیشه بهترین ها از این زندگی قسمت و روزیت باشه

ای جانم عزیزم
یعنی اینقدر روت تاثیر داشته؟؟؟؟
چقدر ارزوی خوب...
فدای دل مهربونت
قربونتون برم
بهار مامانه برسام
10 مهر 92 10:21
قربون محبتت ناز گلم
آره مهربونم خیلی خیلی زیبا و با معنی بود
و در عین سادگی و شیوایی بسیار پر معنی بود و بد جور حکابت منو دلم و بعضی ها رو در خودش داشت.....بعضی ها که جز شکستن دل سایرین کاری ازشون بر نمی یاد
مرسی مهربونم ....
بگذریم .... چون اصلا دوست ندارمن خدایی نکرده شما رو هم ناراحت کنم
من خدا رو شاکرم که با شما خانم گل مهربون دوستم،خدا حفظت کنه
خدا محیا خانم خوشمل عسلی رو حفظ کنه برای شما مامان گل و مهربون و بسیار فهیم
از طرف من دخمل نازمون رو ببوس مامانی مهربون و حسابی بغلش کن
من اگه دخمل داشتم دلم میخواست مثل محیا جونم باش
آخه من همیشه پسر دوست داشتم و شکر خدا نی نی اول و آخرم پسر شد ولی اگه میخواستم یه دخمل داشته باشم خیلی خیلی دوست داشتم یه دخمل شاه پریون مثل محیا جونم داشتم
هزارماشالله به این دخمل ناناس
خدا حفظش کنه
انشاالله خوشبخت و عاقبت به خیر بشه
انشاالله زیر سایه ی پر مهر مامان گلی مثل شما صد در صد هم موفق و سر بلند و پیروز و خوشبخت و عاقبت به خیر هم میشه ...شک ندارم
از قدیم گفتن مادر رو ببین دخمل رو بگیر


دیگه چی بگم در مقابل این همه عشق.....
گلم میگه خدا گر ز حکمت ببندد دری
ز رحمت گشاید در دیگری

نگران نباش همین برسام دست گلت برات همه ی دنیاست
چه خوب که همونی میخواستی که شده
منم همین طور اخه چون خواهر و خواهر شوهر ندارم هر دو طرف میخواستیم دختر دار بشیم و خدا رو شکر خدای مهربون به آرزومون رسوند
خدا رو چه دیدی شاید شما هم یه روز محیا دار شدی.ایشالله
گلم من به خوبی شما دعاهای خوب خوب بلد نیستم ولی آرزو دارم خدا هیچوقت تنهات نذاره و ازش میخوام مراقبتون باشه
فدای مهربونیت .ببوس عسلم رو برا من
بهار مامانه برسام
10 مهر 92 10:35
گلم پاسخ کامنت نوشته بودی چقدر آرزوی خوب...به نظر من بازم کمه از من بپرسن من میگم :
هــــــرچی آرزوی خوبِ مال تــــــــــــــــــــــــــو
قربونت شم خان گل


دیگه خجالتم نده
خیلی وقته این آهنگ رو گوش ندادم
هرچی آرزوی خوبه مال تو
همسرم میگه وقتی سرباز رفته بود این آهنگ رو میخوند و گریه میکرد .آخه نگو منو دوست داشته و فکر کرده بود تا این مدت که اون سربازه من ازدواج میکنم...چه قدر رمانتیک بوده
ولی متاسانه حالا اثری از اون رمانتیکی روش نمونده.
چی میشد همه ی مردها به خل و چلی قبل ازدواج تا آخر ادامه میدادن.مگه نه!!چه قدر خوب میشدهه هه
الی مامان آنیل
16 مهر 92 0:44
الهی عزیزم منم معلمم میدونم چی میگی ولی با حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمیشه باید خودمون دست بکار شیم مطمئنن حمایت میشیم البته من الان سرو کارم با دبیرستانیاست و با هر کلاس یک زنگ در هفته ولی قبلا ابتدایی بودم و هر خلاقیتی نشون میدادم از طرف مدیر و اداره مورد تشویق قرار میگرفتم وخیلیم ذوق می کردم وادامه می دادم راستی دوره های آموزشی شهر ما(تبریز) همیشه از این فیلمها و آموزشها هست


خیییییییییییلی هم عالی
ولی عزیزم متاسفانه تو مدرسه ی ما نه تنها مورد تشویق قرار نمیگرفت بلکه مسخره هم میکردن ومیگفتن تازه اول راهی چند سال بگذره حالتو میپرسیم...و آدم دست ودلش به کار نمیرفت...
یادمه یه شاگردی دادن به کلاسم که دیر آموز بود و فکر کن تو یه صفحه املا 25 تا غلط میاورد ...!!!اخر سال تو دو صفحه املا فقط 3تا اشکال جزیی داشت ...یعنی زنگ تفریح ها هم باهاش کار میکردم اما دریغ از یه تشکر خشک وخالی از طرف مدرسه...!!!فکرشو بکن!!!
الی مامان آنیل
16 مهر 92 15:07
آخی عزیزم اونوقت حق داری گله کنی راستی گلم شمام تبریزین؟؟؟؟


بله عزیز. چطور مگه؟
الی مامان آنیل
18 مهر 92 0:45
آخه ما هم تبریزیم میخواستم ببینم همکاریم کدوم ناحیه هستین؟


چه جالب1 ما ناحیه ی 3
الی مامان آنیل
18 مهر 92 13:47
عزیزم منم ناحیه 4 هستم


از اشناییتون خوشبختم
الی مامان آنیل
19 مهر 92 20:53
ممنون منم همینطور از طرف ما محیا جونو ببوسین

مرسی کامتون شیرین عزیزم
مامان یسنا
9 آذر 92 9:19
سلام پست جالبی بود. باید تاسف بخوریم که از همه نظر از همه جای دنیا عقبیم.ممنونم