پرنسس خونمون محیا پرنسس خونمون محیا ، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 15 روز سن داره

Thanks God for my life

شاهکار خانوم گل...

1392/6/30 22:43
1,694 بازدید
اشتراک گذاری

بابا علیرضا چهار شنبه وپنجشنبه رو مرخصی گرفته بود تا یه کم به کارهای مونده ی اداریش برسه والبته به ما هم همینطور...

برای همین پنجشنبه رفتیم بازار تا به تلافی روز دختر که بابایی چیزی برات نگرفته بود سوشرت وکاپشن بگیریم ولی اصلا قشنگشو اندازه ی شما گیر نیاوردیم  ولی مامان معتاد خریدت حسابی چیزهای قشنگ برات ورداشت وازاین بازار اومدن بابات حسابی سو استفاده کرد...

تو ادامه مطلب کادوهات رو میذارم.مبارکت باشه دختر قشنگموووووووووووووون بوووووووووووووووووس بوووووووووووووس

شما هم دمت گرم فرداش حسابی ازمون تشکر به عمل آوردی...

جمعه صبح که هنوز من بیدار نشده بودم وشما مثل همیشه سحر خیز حدود ساعت 8 داشتی بازی میکردی و منم یه چشمم خواب آلود بهت بود .یه دفعع دیدم چیز سردی به دستم خورد...بلهههههههههههههههدیدم کرم دست وصورت که شب به دستم مالیدم و مونده بود کنار بالشم به دستت افتاده و همه سر وصورتت ..........انگار خیلی به دهنتم مزه کرده بود .داد زدم علیرضا بدو بیا شاهکار گل دخترت رو ببینقهقهه

دیگه دو تایی اول صبحی مجبور شدیم یه حموم  اساسی داشته باشیم.

 

 مامانی خوی میخواستی زود پاشی تا با شما بازی کنم

من فکر کردم بستنی ایه

 

 عاشق اینجور شیشه شیر خوردنم که لپ هاتو باد میکنی و ...البته فقط آب توش میخوری و اصلا  از آبمیوه استقبال نمکنی!!!

نظر دارین برای تشویق به خوردن آبمیوه!!؟؟؟

 

 

ببخشین پشتم به شماست ها!!! آخه پشت تاپم قشنگ بود مامانیم خواسته عکسو داشته باشملبخند

 

اینم از کفشهای جدیدت مبارکت باشه عروسکم

از اونجایی که رنگ صورتی خیلی بهت میاد...

 

البته از قبل کفش داشتی ولی برات بزرگ بودند البته یه کم!!!و بهونه ای بود تا این کفشهای قشنگ بالایی رو برات بگیرم

 

این لباس رو هم گرفتم که ایشالله محرم بپوشی

اینم با لباس پلنگیت خیلی قشنگ میشه

 

ظرف شیشه ای غذا ولیوان مخصوص

راستی این فرم عکس انداختن رو هم از الناز جونم یاد گرفتم! قشنگ و شیک در میاد.مرسیخجالت

البته ناگفته نمونه که چون قیمت هاشو مناسب دیدم زیاد  گرفتم و الا زیاد مامان ولخرجی نیستم هاابرو

 ( دروغ چرا یه کم هستم) خمیازهدروغگوناراحتولی قول میدم دیگه تا آخر سال چیزی برات نگیرم به غیر از یه سوشرت.آخه توی کمدت فکر کنم 20 دست لباسی باشه که هنوز یه کم برات بزرگ اند و نپوشیدی!!!!منم اینجور معتادی هستم دیگه !!!قبلا به خودم اینجور بودم حالا به شما.عزیزجون دعوام میکنه بس که برات لباس میگیرم .

اگه بتونم به قولم وفا کنم خیلی خوب میشه.باید اگه گذرم به بازار افتاد چشمامو ببندمنیشخند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (39)

الناز مامان طاها
30 شهریور 92 23:07
وااااا محیا جون کرم دست و صورته نه لب و زبان
مبارکت باشه خاله جان
خوبه الهام جون میتونی قول بدی واسش تا آخر سال چیزی نخری من که نمیتونم....


خیلی ممنون
آخه میدونه توی کمودش چقدر لباس داره که هنوز نپوشیده...؟؟؟؟؟فکر کنم باید 20تایی باشه!!!
منم اینجور معتادم دیگه!!اتفاقا دیروز هم گذری در بازار داشتم و به خودم قول دادم چشم بسته برم تا لباسهای بچه گونه چشمم نیوفته!!!!
حالا قول دادم ولی به نظرت عمل میکنم؟؟؟!!!!
الناز مامان طاها
31 شهریور 92 9:50
به نظر من امكان عمل كردن به اين قول نيست مخصوصا كه ني ني ادم دخمل باشه واي كه دلم ضعف ميره واسه لباسهاي دخترونه


آررررررره لباسهای دخترونه توی بازار خیلی قشنگن
ایشالله یه خواهر ناناز واسه طاها جون بیاری و مثل من معتاد بشی..هه هه هه
مامان آوا
31 شهریور 92 10:19
الهی قربونش بشم چقد هم بهش میاد مبارکش باشه خیلی قشنگن مخصوصا اون کفش توپی ش حالا برو یه کاموای پشمی قرمز و سفید (اگه خود کاموا قرمز و سفید بود) بخر ویه شال و کلاه خوشکل واسه دخملی درست کن من در اینجور مواقع بدو بدو میرم کاموا میخرم وشروع به بافتنی میکنم.راستی عزیزم اون پیامی که واسم گذاشتی خیلی بهم نیرو داد از هم کلامی ت ممنونم خدا همه رو به راه راست هدایت کنه


بااااااشه ولی نمیدونم بتونم یا نه1 مامانم بلده بهش میگم ببافه.خواهش میکنم خوشحالم که روحیه ات رو بهتر کرده.
سمیرا
31 شهریور 92 10:42
سلام عزیزم. از دور فکر کردم ماست خوردی خاله! الهام جون یواش یواش باید خودتو واسه خرابکاریهای دخملی آماده کنی. واسه دخمل نازی مثل محیا هرچقدرهم لباس بخری کمه. من که عاشق لباس پوشوندن به بچم!! مبارکش باشه. یه گاز کوچولو از طرف خالش نثاره نانازی کن


آره میبینی ؟ کارم در اومده!!! کجا بودی خاله سمیرا دلمون واست تنگ شده بود . پس کی میای تبریز روی ماهت رو رویت کنیم؟
مامان حلما
31 شهریور 92 12:44
سلام مامان محیا جون
من اول فکر کردم محیا داره ماست چکیده میخوره بعد در قوطی کرمو که دیدم و متنت رو خوندم فهمیدم بله این خانوم کوچولو شیطونی کرده خوبه حالا نخورده کرمارو.
محیا کوچولو خوش به حالت مامان با سلیقه ای داری کادوهای خوشگلی واست خریده مبارکت باشه
مامانی منتظریم محیا جون رو تو لباسای جدیدش ببینیم فکرکنم خیلی بهش بیاد در رابطه با خرید هم بگم فکرکنم همه خانوما معتادش باشن دیگه


نه بابا ماست خورونه!!!
مرررسی
آره دل همه ی مامانها واسه لباسهای دخترونه غش میره
مهسا مامان نورا
31 شهریور 92 13:18
مبارکت باشه گلم عکسها خیلی با مزه بودن


قربوووووووووونت.
مامان امین
31 شهریور 92 13:39
واااااااای به به چه لباسهای خوشگلی. جیب بابایی درد نکنه
از دست این مامانهای ولخرج که خودم هم یکی از اونها هستم البته بیشتر برای پسرم.


آره خدا جیب باباهای عزیز رو پر کنه تا ما بیشتر خالی کنیم.هه هه هه
محیا2بهمن
31 شهریور 92 13:42
سلام [گل
هشت ماهگیت مبارک محیاجون

ایشاا.. به سلامتی این لباسای خوشکلو بپوشی
راستی الهام جون عکسای محیا رو با موبایل میگیری یا با دوربین؟


مرسی خاله پست 8 ماهگی رو گذاشتم واسه دوم ماه
نه با دوربین عزیزم .چطور؟
مامان ایلیا
31 شهریور 92 13:55
مبارک باشه محیا جون لباس های به این قشنگی مامان به این با سلیقگی و این همه شور و نشاطی که شما به زندگی مامان و بابای مهربونت هدیه کردی البته دست باباجون هم درد نکنه که دو روز را به خانواده اختصاص دادند و کلی ضرر هم کردند البته دست مامان جون هم درد نکنه که از خجالت پدر محترم در اومد و کاری کرد که دیگه بابا توی خونه نمونه همه چیز خیلی خوب و عالی بود


خیییییلی با مزه نوشته بودی
آره فکر نکنم بابایی دیگه مرخصی بزنه به کله اش!!!
ممنووووووووووووون
مامان آوا
31 شهریور 92 23:17
خصوصی داری
مامان آوا
31 شهریور 92 23:42
خصوصی داری
مامان آوا
1 مهر 92 0:21
بیدارم عزیزم اگه تا صب بیدار باشی منم بیدارم منم نیاز به یه همدم دارم دیر جواب دادی فک کردم خوابیدی



من امروز استثنا بیدارم.هر شیب از خستگی غش میکنم الانم تا یه ربع میرم بخوابم.اخه فردا باید با محیا گلی سر وکله بزنم وپر انرزی باشم دیگه...اینطور نیست؟ هر شب نمیخوابی؟
مامان محیا
1 مهر 92 13:40
چرا نمیای پیشمون

اااااااااااااااالان
مامان آوا
1 مهر 92 13:43
سلام مامانی محیا جونم خوبی؟دیشب خوب خوابیدی؟



آره خدا رو شکر
منتظر شدم نیومدی خوابیدم!!
مامان ویهان
1 مهر 92 16:23
دختر قشنگم لباسای قشنگت مبارکت باشه.عسل خاله


قربااااان شما
شقایق
1 مهر 92 16:46
وااااای عزیزدلم قیافه قشنگشو ببین
مبارکت باشه خانمی دست مامان و بابا درد نکنه خوشتیپ خودمی
عزیزم آوینا هم خیلی تمایل به خوردن اب میوه نداره مخصوصا اگر توی شیشه باشه من معمولا با قاشق بهش میدم
فدای دختر نازم که هر روز نازتر میشه
مامانی گلم اسفند برای دختر خوردنیم فراموش نشه


آره فکر کنم یه ذره بتونم با قاشق بهش بدم
بوووووووس برای آویناجون
مامان اهورا
2 مهر 92 9:24


یه عالمه بوس
واسه این خانم ملوس


ماچ ماچ
مامان اهورا
2 مهر 92 9:24
آتلیه خانگی مارو حتما" ببینید.


چششششششم
سمیرا
2 مهر 92 11:00
الهام جون تبریز یه روزه میام و برمیگردم. کارای تسویه همسرمم همش امروز فردا میکنیم که بیایم. زندگی متاهلی هم که اجازه نمیده بمونم خواهر!! توام با محیا فکر نکنم بتونی بیای یونی همو ببینیم.آره؟ اگه میتونی بهت خبر بدم بیا، دست محیا رو بگیریم بریم گروه گردی!! از اتاق بابابزرگ ترابفامم شروع کنیم!


با محیا که نه ! ولی شاید بتونم خودم بیام. کی؟؟؟ بابا بزرگ عجب شیرچی بزرگتره .زشته اول اونو نبینیم.فهمیدی بهفر با ورودی 87 ازدواج کرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!
مامان آرتین
2 مهر 92 12:02
سلام الهام جون به به خرید کردی حسابی دست بابایی درد نکنه،وای منم عاشق خرید کردنم امکان نداره بریم بیرون من خرید نکنم قبلا واسه خودم الان آرتین.پس الکی قول نده چون ادم نمیتونه جلوی خودشو بگیره


آره ممنون
سعی ام رو میکنم
سمیرا
2 مهر 92 12:18
اومدم بهت اس میزنم. آره. ولی خیلی آب زیره کاره، اصلاً لو نمیده. حلقه ملقه هم تو کارش نیست!! خیلی وقته از گروه بی خبرم. بدجور هوس کلاس عبداله پورو کردم، یادش بخیر. چقدر زود دیر میشه...


بااااااااااااااشه
اتفاقا من اصلا هوس نکردم با اون موهای بلند و میکروبش!!!من هوس کلاس استاد غفاری رو کردم...هان؟
مامان روشا
2 مهر 92 17:52
عزیزم لباسای جدیدت مبارک


ممنوووووووون
عاطفه مامان الای
3 مهر 92 3:52
بیا وبم قرار داریم ای شیطون ریخته همه جاش کرم رو...الی هم از ان کارا داره عکساشو هنوز نذاشتم بیا وبم قرار داریم
مامان اهورا
3 مهر 92 10:25
الهام جان نظر شما تو صفحه ی دوم نظراته...پایین که بیای میبینی...4 صفحه هست...

اه!!!!ماشالله
ما که از این جور چیزها ندیدیم بلد نبودم.هه هه هه
چیکار کردی این همه نظر داری؟؟؟؟
مهسا مامان نورا
3 مهر 92 15:34
سلام اینو بخونید: البته من ننوشتما یکی برام فرستاده ممکنه مسخره به نظر بیاد ولی واقعا اتفاق میافته!می خوای صورت کسی رو که واقعا دوست داره ببینی؟اینو به 10 نفر بفرست بعد برو به ادرس http://amour-en-portrait.ca.cx/(این یه بازی فرانسویه)صورت کسی که دوست داره ظاهر میشه خطر سوپریز شدن!(تقریبا 90%شبیه)من خواستم این بازیو دور بزنم مستقیما رفتم به اون ادرس گفت اینطوری نمیشه باید به10نفر بفرستیش نمیدونم چه طوری فهمید....
مامان محیا
3 مهر 92 20:26
سلام اینو بخونید: البته من ننوشتما یکی برام فرستاده ممکنه مسخره به نظر بیاد ولی واقعا اتفاق میافته!می خوای صورت کسی رو که واقعا دوست داره ببینی؟اینو به 10 نفر بفرست بعد برو به ادرس http://amour-en-portrait.ca.cx/(این یه بازی فرانسویه)صورت کسی که دوست داره ظاهر میشه خطر سوپریز شدن!(تقریبا 90%شبیه)من خواستم این بازیو دور بزنم مستقیما رفتم به اون ادرس گفت اینطوری نمیشه باید به10نفر بفرستیش نمیدونم چه طوری فهمید....
مامان محیا
3 مهر 92 20:37
من که برای ده نفر فرستادم آدم شبیه کس مورد نظرمو ندیدم
اتنا
4 مهر 92 12:00
سلام اینو بخونید:

البته من ننوشتما یکی برام فرستاده

ممکنه مسخره به نظر بیاد ولی واقعا اتفاق میافته!می خوای صورت کسی رو که واقعا دوست داره ببینی؟اینو به 10 نفر بفرست بعد برو به ادرس

http://amour-en-portrait.ca.cx/(این یه بازی فرانسویه)صورت کسی که دوست داره ظاهر میشه خطر سوپریز شدن!(تقریبا 90%شبیه)من خواستم این بازیو دور بزنم مستقیما رفتم به اون ادرس گفت اینطوری نمیشه باید به10نفر بفرستیش نمیدونم چه طوری فهمید....


دروووووووووووووووووووووووووغه!!!
آدرست کو پس عزیز؟
☂ marjan ☂
4 مهر 92 12:10
سلام عزیزم! خیلی ممنونم که به من سر زدین! با کمال افتخار و احترام لینک شدین!
مامان آوا
4 مهر 92 14:23
سلام مامانی کجایی خبری ازت نیست؟محیا جونم چطوره دیگه به ما سری نمی زنی


سلام گلم .یه کم مشغله ام زیاده و سرگرم شیطنت های محیا...
میم مثه محیا
4 مهر 92 23:12
سلاااااااااااااام
نه تنها این دخملامون خیلی کاراشون شبیه همن،ک منم مثه تو عاشق خریدمالبته فک کنم اکثر خانما همین عشقو دارنمحیای منم توی شیشه فقط آب میخوره.ن شیر و نه آبمیوه رو توی شیشه حاضر نیس بخوره.اگه راهی پیدا کردی ب منم بگو
لباسای خیلی نازی گرفتی مبارکش باشه.مگه کدوم شهری ک اینقده زود رفتی سراغ لباسای زمستونی؟البته کار خوبی کردیااا

خیلی ممنون عزیزم
باشه راه حل پیدا کردم میگم
اینجا هوا حسابی سرده ..صبح ها بعد نماز یه جورایی حاضر نیستی از زیر پتو بیای بیرون!!!
اینجا تبریز است.صدای جمهوری اسلامی ایران...


☂ marjan ☂
5 مهر 92 18:51
رمزمو خصوصی براتون گذاشتم عزیزم
☂ marjan ☂
5 مهر 92 18:52
عزیزم رمزمو خصوص براتون گذاشتم
حنانه جووووووووووووووووووووووووووون
6 مهر 92 19:25

من از الان عاشق محیا شدم دوسش دار
بای


واااااااااااااااااای قربون محبتت عزیزم
ولی ادرست کو پس؟؟؟
مامان نرگس
6 مهر 92 19:30
وای چقدر عکسات ناز بودن دخترطلا

لباسهایی که مامانی هم خریده خیلی نازن

مامان الهام جون خوشحال میشم به ما سر بزنی


ممنون خاله ی مهربون
چرا که نه! حتما
بهار مامانه برسام
8 مهر 92 12:17
خانم گل دستت درد نکنه
همه میگن دست بابایی درد نکنه
اما من میگم دست شما درد نکنه اگهع بابایی میلیون میلیون هم پول در اختیار شما بزاره و شما یه مامان خدایی نکرده بد سلیقه باشی که دیگه پول بابایی فایده ای نداره پس اصل زحمت رو شما میکشی که وقت میزاری،سلیقه به خرج میدی و برای ناز گل زیبات لباسایی قشنگ قشنگ میگیری
واقعا دست گلت درد نکنه مهربونم
روی محیا عسلی رو از طرف من ببوس
بی زحمت براش اسپند هم دود کن که یه وقت چشمش نزنمنه به خدا من چشمم شور نیستا
هزار هزارماشالله به این ناز گل خوشمل
دست مامان مهربون هم درد نکنه که دخمل خوشمل رو خوشمل تر میکنه

وای چقدر پیامت محبت آمیز بود
بی نهایت ممنوووووووووووون

بهار مامانه برسام
8 مهر 92 12:44
خانمی بزار ناز گلت یه کم بزرگ تر بشه دیگه به کرم رضایت نمیده..کرم پودر،رژ لب و ..... هر چی داری رو باید قیدش رو بزنی
خدا حفظش کنه این عسل خانمی رو
محیا جون خانم خوشمل قربون اون شکل ماهت برم
خیلی خیلی دوستت دارم نانازی


آره هرچی بزرگتر میشن ماشالله شیطون ترم میشن
بووووووووووووووس
الهام مامان یسنا
8 مهر 92 16:35
قربونت برم چه خرابکاری بامزه ای کردی اول صبحی وروجک خوشگل و بامزه.

خوش به حال محیا جون که همچین مامانی داره که اینقدر لباسای خوشگل براش میخره. واقعا خرید برای بچه ها لذت بخشه و نمیشه نکرد

خیلی دخملی خوشگلی داری الهام جون حسابی بوسش کن مخصوصا وقتی لباش رو اونجوری غنچه میکنه




خیلی ممنوووون از محبتت الهام جون

دخمل شما هم خیلی ناز و توپول مپوله

بوس][


مامان ماهان
9 مهر 92 17:49
الهـــــــــــــي بگردم من خاله


بووووووووووووووووووووووس