پرنسس خونمون محیا پرنسس خونمون محیا ، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 6 روز سن داره

Thanks God for my life

عکسهای جامانده از 16ماهگی

1393/2/31 9:39
3,944 بازدید
اشتراک گذاری

 

16ماه گذشت...عاشقانه ...بی وصف

16ماه گذشت ....مادرانه.....بی درد

16ماه گذشت کودکانه......بی غم

نازنینم ممنونم از این زندگی...

17ماهگیت مبارک

محبت

 این متن رو که همین الان با دیدن این عکسها از ذهنم تراوش شدخندونک

تقدیم میکنم به زندگی ،دختر نازنینم محیا

 

گویند قلب هرکس اندازه ی مشت اوست ....قلبت چه زیبا در دستانم  جا خوش میکند...

کوچک است اما آنقدر بزرگ که همه ی دنیای من با آن هم ترازو شده است

دستانت... کوچک اند...اما عجیب قدرتی به من میدهند...

بزرگ میشوی...اندازه ی دستان خودم...

اما من هر روز بیش از پیش محتاج همین دستهای کوچکت ...

پاهایت ...ظریف....ولی گامهایت چه بسیار محکم اند

محکم تر از گامهای من...پاهای من میلغزند...

راه می روم...می دوم....

تنها چند قدمی راه برایم روشن است 

تاریک که می شود میترسم

می ایستم...جامیمانم...

میخواهم کمی خستگی به درکنم...

سر بازمیزنم از ادامه ی راه...

تو رامیبینم وباز جان می یابم

ادامه میدهم.....

پس پا به پا بیا با من این زندگی را

که فقط با تو تا انتهایش می روم 

پابه پا بیا تا من

منی که دیگر من  نیستم

من ، تو شده ام

خود را از یاد برده ام....

و همان جمله ی معروف کارت پستال ها که مینویسند..

 فقط به تو می اندیشم....

 

تقدیم باعشششششششق به همدم روزهای زندگیم

 

niniweblog.com

و اما عکسهای جا مانده...

 

هنوزم که هنوزه نی نی لای لای رو خیییییییلی دوست داری...وتا میشینی روش میگی تاااااات تاااااااااات

یعنی تاب تاب عباسیخنده

عاشق بیرون رفتنی ووقتی میبینی دارم لباس می پوشونمت کبکت خروس میخونه....

عاشق عروسکی و کلی باهاش بازی میکنی وهمه جا می بریش...

مشهدعروسکتونبرده بودیم...برگشتنی توی خونمون تا رسیدیم چه رو بوسی وبغل بغلی باهاش راه انداختیتعجب

 

وقتی گلاب به روت پی پی میکنی...میگم محیا بیابریم آب بازی...وخوشحال میشی ومیری خودت یه پوشک ورمیداری میزنی زیر بغلت و میای سمت راه پله....زبان

بالا رفتن از پله ها رو بلدی...ولی هنوز بلدنیستی چطور پایین بری ومیخوای مثل ما سرپا وایستی وبریترسو

زهراسادات بامامان گلش اومده بودن خونمون مخصوص برای دیدن وبازی باشما...واین سفینه ی فضایی گردون رو هم اونا برات کادو دادن که توی تاریکی با نورافشانیش خییییلی قشنگ میشه

گردش گلخونه ای هم رو که به قول اعظم جون توهر پستی بایدباشه خنده

 

وقتی میگم محیا بوووس...لب هاتو غنچه میکنی و میگی پوووووووووسبوس

طبق معمول دوربین رو میخوای...تو میوه ها فقط هندونه وخیار رو میخوری وبسغمگین

 

یه شب دیروقت داشتم قبل خواب توی حموم پاهاتو میشستم که پی پی کرده بودی....گریه کردی که آب بازی وحموم میخوای...منم آوردم گذاشتم توی سینک و ................شدیدا برات جالب بود واستقبال کردیخندونک

این ماه تبریز یه تگرگ بارونی بی سابقه ای اومد به اندازه ی گردو....که به همه ی مزارع خسارت زد...مااون شب خونه ی دوستم الناز بودیم که اومدیم خونه دیدیم سیل آشپزخونه رو برداشته...که از در پشت بوم که تو آشپزخونه بود شکسته و راه باز کرده بود...و از اون ور هم آب به کمد لباسهام جاباز کرده بود و سه روز برام کار اجباری تراشید..... گریه

بابایی لباس خودشو تنت کرده وشما اصلا خوشت نیومد

طبق معمول مه بانو مشغول گردگیری....راستی هنوزسفره ی هفت سینمون روجمع نکردم و خوشم میادکه باشه

 

دوستان من ومحیا سرماخوردیم و حال  جسمی و  روووووووووحی تعطیلخطا

خوشحالیم فقط وقتی هست که محیا نوش جون غذا میخوره...خیلی افسردم میکنه بدغذاییش فقط کباب خونه پز دوست داره با سوپ و جیگر...اونم اگه خیلی گشنه باشه خوب میخوره....والا به زور باید بکنی تو دهنشکچل

زینکوویت وسانستول روهم روزی یه قاشق میدم با یک میلی آیروویت...ولی رو اشتهاش تاثیر ندارهگریه

بردمش دکتر تا شربت اشتهایی چیزی بده...گفت خانوم وزنش خیلی هم خوبه ونرماله نمیخواد!

شیر آزاد وپاستوریزه هم که نمیخوره فقط جون من بیچاره رو میمکهخستهخیلی ضعیف شدم سرم گیج میره بس که شیرخودمو میخوره  حوصله ی کار مار رو ندارم ودلم میخواد فقط دراز بکشم...زودی خسته میشم

من موندم از مهر ماه چه جوری میخوام برم سر کارسوال...آهن و  امگا3 میخورم ولی انرژی بهم نمیده...میخوام دوپینگ کنمخندونکشما چی؟درچه حالین؟

خودمم چندوقتی معتاد واتس آپ وچت لاین با خاله ندام که تهرانه وخیلی باهم جووووووووریم شدم  وفاطمه جونی مامان محیاگلی هم تازه به دوستان واتس آپیم پیوسته

راستی کیا تو وایبر و واتس آپ لاین هستن.....؟

انگار اعتیاد چندساعته به وب گردی از سرم افتاده خدارو شکر...وهمین فقط به وب دوستایی که بهمون لطف میکنن ونظر میذارن باعشق سر بزنم ....دوستووون داریم خیلی زیاد به چشماتون خیییییییلی میادمحبت

 

عکسهای سفرمشهدهم تو پست قبلی گذاشتم هرکی خواست رمز رو تقدیم کنم...

 

پسندها (11)

نظرات (91)

mamane mahya
31 اردیبهشت 93 11:20
salam khale ziyarat ghabol ramz ke nadadin aksayegol dokhtar hesabi ziba shodan montazeram khale
مامان الی(الهام)
پاسخ
مرسی چرا لاتین مینویسی خاله رمز فرستاده شد
مامان ایلیا
31 اردیبهشت 93 11:28
الی جون متنی که اول نوشتی که قشنگه عاشق حس مادرانه ات شدم عکس های محیا جونم که دیگه حرف نداره ایشالله زنده باشه هزار سال
مامان الی(الهام)
پاسخ
قربونت برم عزیز....لطف داری
اعظم
31 اردیبهشت 93 14:23
اول از همه من فدای این دخمل ناز بشم که چقدر ماشا.. ماشاا.. خوشگله وای دلم میخواد درسته قورتش بدم
مامان الی(الهام)
پاسخ
خوبه پس که اون ورآبی والا دخترمو میخوردی...خخخخخخخخ
اعظم
31 اردیبهشت 93 14:24
عزیزم چه با نمک که خودش پوشک زیر بقل آماده رفتن میشه حس شاعرانت منو کشده الهام به خدا تراوش نیست که کلا شیرفلکه اصلی باز شده
مامان الی(الهام)
پاسخ
تو همیشه لطف داشتی عزیزم....فدایی داری
اعظم
31 اردیبهشت 93 14:25
چه تگرگ بزرگی طفلی کشاورزا
مامان الی(الهام)
پاسخ
آره واقعا هیچ گوجه سبزی نمونده
اعظم
31 اردیبهشت 93 14:27
من رمز میخوام برام جالبهههههههههههه خوب میخوام ببینمت
مامان الی(الهام)
پاسخ
باشه به شرطی که تو هم رونمایی کنی ها
بهار
31 اردیبهشت 93 15:22
سلام مامان الی چه عکسای باحالی گذاشتی میشه به منم رمز بدین؟
مامان الی(الهام)
پاسخ
خیلی ممنون....شاید بشه....راستش نمیشناسمت بهار ...
مامان مهدیه
31 اردیبهشت 93 16:17
سلام الی جون.زیارت قبول.حسابی دلمون برا پرنسس محیا تنگ شده بود.خدا بد نده تو این گرما چرا هر دوتون سرما خوردین؟؟؟؟عزیزم درکت میکنم که بیحالی و زودی خسته میشی آخه خودم هم مثل توام.ولی تواین 2 روز که دارم امین. از شیر میگیرم حالم اصلا خوب نیست و روزهای سختی رو میگذرونیم.خوبیش اینجاست که امین شیر محلی میخوره. راستی منم وایبر و تانگو دارم ولی چون نتمون بیسیم نیست فعلا مشکل کانکت دارم.
مامان الی(الهام)
پاسخ
سلام عزیز خوبی.؟قربونت....اون روز شب رفتیم هواخوری....که به جا هوا سرما خوردیم.خخخخخ آره بابا تو وضعیتت راحت تره ماشالله مهدیه همیشه نوشته هامو تشویق میکردی ....پس چی شد...نخوندی؟ میگن یای بری فتوشاپ؟آخه ن پولم پیام فجر مونده....سه جلسه رفتم دیدم همین فریم عکسها رو با فتو یاد داد....زده شدن....الان میخوام برم ادامه
مامان ناهید وعلیسان
31 اردیبهشت 93 16:46
من رمززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززز میخوام
مامان الی(الهام)
پاسخ
بی احساس اول واسه این پست نظربذار بعد رمزبخواه....پررررررو
گلی
31 اردیبهشت 93 16:57
سلام بر محیا گلی و مامان مهربونش زیارتا قبول . . . الهی بگردم ،آب بازی تو سینک رمز یادت نره خانمی ، مرسی
مامان الی(الهام)
پاسخ
خیلی ممنون....آخه گلی من که نمیشناسمت
مامانی آواخانوم
31 اردیبهشت 93 18:03
سلام عزیزم ممنونم از همدردیت خیلی لطف کردی گلم
مامان الی(الهام)
پاسخ
ممنون ایشالله غم آخرت باشه عزیز....
مامان فاطمه
31 اردیبهشت 93 20:25
سلام عزیزم خوبین؟عشقم محیاجوووون چطوره؟جیگرشو بخورم که انقده لباس قرمز بهش میاد و جیگرتر میشه... زیارتت قبول باشه خانوم کوچولو....جونم چه آب بازی کردی ها!!! اگه دوست داشتی رمز بده الی جون راستی عزیزم منم واتساپ دارم،اگه شمارتو برام خصوصی بذاری خوشحال میشم..البته اگه بهم اعتماد داری ها
مامان الی(الهام)
پاسخ
خیلی ممنون عزیزم...بدنیستیم خدا رو شکر...خدا قسمت شما هم بکنه....راستی من ده سالی میشه که نیومدم قم زیارت...یه بارکی دیدی امسال اومدیم خونتون....رمز فرستاده شد
مامان ستیانفس
31 اردیبهشت 93 20:56
سلامممممممممممم رمز بده عزیززززززززززززززززززززززززززززززم
مامان الی(الهام)
پاسخ
باکمال میل
مامان ستیانفس
31 اردیبهشت 93 20:58
وای وای دخملی با این عکسهاش چه دلی برد از مامثل همیشه عالی حموم کردنش داخل سینک خیلی باحال بودو عکسهایی که سر پله وقتی داری میبریش دستشویی ازش گرفتی
مامان الی(الهام)
پاسخ
به دلبری ستیا جونم نمیرسه....قربونت...میبینی این بچه ها آدمو به چه کارهایی وامیدارن...
بهار
31 اردیبهشت 93 21:21
سلام مامان الی یعنی میخوای بهم رمز ندی خب منم یه مامان اینده هستم ولی اشکال نداره رسم این وبلاگ اینه که بعضی ها به مامانهای اینده رمز نمیدن بهر حال اگه لایق بدونی میتونم بادیدن محیا گلی و شما خوشحال شم
مامان الی(الهام)
پاسخ
نه عزیزم اصلا صحبت نی داشتن یا نداشتن نیست...صحبت آشناییه...شما که سالی یه بار پست میذاری وماهی یه بار یه کامنت چه جوری بشناسمت....افتاد چی میگم گلمدوستت دارم خیلی زیاد به چشماتم خیلی میاد بقیه ی دوستان عکس خودشون رو دارم وخیلی ها شماره تلفنشون رو ....فکر کن....حق با منه نه؟!
مامی رادین
31 اردیبهشت 93 21:38
ای جونم عزیزم قربونت برم.مامانی حتما برای دخملی اسپند دود کن خیلی نازه ماشالا متنتم عالی بود افرین افرین
مامان الی(الهام)
پاسخ
چشات نازه عزیزمرسی....قربونت تشویق کنین شاید نویسنده شدم...خخخخخخخ
مامان‎ ‎محبوب بابا مجتبي
31 اردیبهشت 93 22:06
سلام خاله رمزی که دادی باز نمیشه
مامان الی(الهام)
پاسخ
الان میام
بابایی
1 خرداد 93 6:22
عالی بود عزیزم مثل همیشه با ذوق و خاص/ دستت دردنکنه واسه اینهمه زحمتی که میکشی ممنون
مامان الی(الهام)
پاسخ
ممنون علی.... مرسی از تشویقت....میبینم که اپل صبحی با تب لت خودم نظر میذاری همین که قدردانی واسه ما کلی اه...البته کمی هم کادو مادو توش باشه عااالی میشه
✿فاطمه✿(مامان محیا)⚛
1 خرداد 93 9:38
هزار ماشالله ب محیای نازنین ک روز بروز خانمتر و خوشگلتر میشه مامانشم ک یه پا نویسنده س....اونم چ نویسنده ی با احساسی.....واقعا قشنگ نوشتی الی جون
مامان الی(الهام)
پاسخ
فدات مهربون...مثل عمیشه لطف داری...قربوووووونت
✿فاطمه✿(مامان محیا)⚛
1 خرداد 93 9:39
وااااااااااااای چ تگرگی......اونم توی این فصل....واقعا عجیباغریبا
مامان الی(الهام)
پاسخ
عذاب الهی بود برای ثروتمندان شهر که محصولاتشون رو انفاق نمیکنن وفقط به فکرخودشون و پولش هستن
✿فاطمه✿(مامان محیا)⚛
1 خرداد 93 9:52
درباره بدغذایی محیاگلی و اینا ک با واتس نظرمو مفصل گفتم
مامان الی(الهام)
پاسخ
آره عزیز رسید ممنون
بهار
1 خرداد 93 10:36
عزیزم من اونقدر سرم شلوغ هست و مشغله دارم که نمیتونم زیاد پست بزارم واینکه کامنت هم کم میزارم دلیل نیست که به وبلاگ محیا گلی سر نمیزنم به خدا روزی شاید یه بار میام و وبلاگشو میبینم ولی چون از سر کار میام نت زیاد فرصتشو ندارم به هرحال امیدوارم خوش باشین و اسرار زیادی هم نمیکنم
مامان الی(الهام)
پاسخ
چرا عزیزم...شاغلی...؟ آخه یه بار رمز دادم گفتم به شرطی که تو هر پست نظرت باشه....بد قولی کردی دیگه دختر خوووبحالا بازم بد قولی نکنی شاید دلم به رحم اومد ودادم...خخخخخخخخخ لطف داری عزیز که هر روز سر میزنی ولی خب نظرت نباشه من از کجا محبتت رو درک کنم جیگر
الناز
1 خرداد 93 10:54
سلااااااااااااااااااااااااااااااااام خوبین خانمی چه خبرا ماشالله رفتین مشهد زیارتتون قبول کی رفتین کی برگشتین یه خبری میدادین خب ماشالله محیا هم بزگ شده یه مدت بود نمیومدم نت امروز دیدم کلی ذوق کردم از بزرگ شدن محیا خدا حفظش کنه کلا مارو فراموش کردین ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اگه خواستی رمزو به منم بده لطفا
مامان الی(الهام)
پاسخ
سلام علیکم....آره دیگه یک هویی شد...حالا یه چیزی بپرسم ...شما الناز جون طاهایی یا الناز همسایه قدیم؟!!!هاااان....
مامی رادین
1 خرداد 93 11:22
عزیزم خصوصی تو چک کن
الناز
1 خرداد 93 11:55
اگه گفتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟بی وفا الناز همسایه قدیمی اون گذشته ها هستم
مامان الی(الهام)
پاسخ
ای بی وفا تویی الناز....چه عجب از این ورا....بابا ما بهونه ی بچه شیطونمون رو داریم...شماچی...خیاطی تموم شد...نی نی دار نشدی....شوشو خوبه....از خونه جدید چه خبر...میگم حالا که گفتی میخوای برای فردا یه برنامه ی گردش بریزیم که هم رو ببینیم...موافقی....
بهار
1 خرداد 93 12:08
سلام نه منم خیاطی دارم نه هنوز از نی نی هم خبری نیست مرسی سلام داره اشکال نداره هر کجا بگین فردا عصر میریم رمزززززززززززززززززززززززززززز
مامان الی(الهام)
پاسخ
بهار ازت انتظار نداشتم.....النااااااااز؟!!!!!!
الناز
1 خرداد 93 12:18
دیونه اگه من بودم چرا اسممو باید عوض میکردم
مامان الی(الهام)
پاسخ
یکی از نظرهات رو ببین...لو دادی...جواب الناز رو دادی که نه منم خیاطی دارم....... ولی آدرس وبلاگت همون بهاااره.....باید دقت میکردی که لونره
الناز
1 خرداد 93 12:24
من روحمم خبر نداره به هر حال هر چی میخوای در موردم فکر کن
مامان الی(الهام)
پاسخ
فکر نمیکنم عزیز...مدرک نشون میده...از همارا سیستم استفاده میکنی و آدرس و آی پی بهار که آدرس وبلاگت رو هم کذاشتی همون کسیه که نوشته الناز.....واقعا که!!!!!!!
الناز
1 خرداد 93 12:26
در ضمن همون پیامو من فرستادم که خیاطی دارم ولی من نمیدونم
مامان الی(الهام)
پاسخ
پس چرا اسمت رو نوشتی بهار!!!!!!و آدرس وب بهار هم با پیام تو اومده.....خل که نیستم...برو ببین تا بفهمی
الناز
1 خرداد 93 12:52
اگه فکرمیکنی به خاطر رمز پیدا م شده سخت در اشتباهی چون همیشه من به وبلاگ محیا سر میزنم
مامان الی(الهام)
پاسخ
اگه سرمیزنی پس نظرهات کو؟!میگن دروغگو حافظه نداره...تو نظر اولت نوشتی که خیلی وقته نیومده بودی و واای محیا چقدر بزرگ شده!!!!باشه الناز جون تو فکر کن اشتباه شده منم قاطی کردم...منم به روت نمیارم....به هرحال میگن ماه پشت ابرنمیمونه آره عزیزم تو النازی رمز هم برات فرستادم ...دیگه چی؟! آره حق با تواه وبلاگ قاطی کرده منم بی سوادم...
الناز
1 خرداد 93 13:02
چراهمچین فکری میکنی جواب تلفنمو نمیدی
مامان الی(الهام)
پاسخ
محیا خوابه تلفن رو درآوردم...فکر کنم به رو نیاریم خوبه... کاش مثلا میگفتی یه وب باز کردی و ....منم سرکار نمیذاشتی....از دروغ و بی اعتمادی متنفرم ممنون از محبتت و اومدن به وب محیا جون...سلام برسون
رفیق تازه
1 خرداد 93 13:12
سلام محیا گلی همینکه عکس پست ثابتت رو دیدم دلم هوایی شد و قسمت شد یهویی ماهم رفتیم مشهد البته من با دوتا از همکارام رفتم خیلی هم جات خالی خوش گذشت این مشهدا از دعای تو میدونم خانم خشکله ی ناناز ممنونتم که از امام رضا برامنم زیارتشا خواستی آخه خیلی دلم گرفته بود عکسات مثل همیشه شاهکاره دست عکاسش مرسی خیلی عاشقانه و مادرانه نوشتی زیبا بود الهام خانوم انشاءالله که روح و روانتون همیشه شاد و سلامت باشه بازم بخاطر زیارت که شما را واسطه ش میدونم ممنونم
مامان الی(الهام)
پاسخ
ااای ول چه خووووب خدارو شکر....چه خوب که قدرشناسی....مرسی از لطفت.... آره خانومی شاید با تشویق های تو یه روز نویسنده شدم.خخخخخخخخ راستی خانومدخشگله ی ناناز منو میگی یا محیا رو...خخخخخخ
الناز
1 خرداد 93 13:22
فردا برا رفتن به بیرون حاضرین ببخشید به هر حال امیدوارم بین خودمون بمونه قصد بدی نداشتم
مامان الی(الهام)
پاسخ
دروغ چرا الناز از دستت عصبانی ام بدجور،،.دلم رو رنجوندی...عصبی میشم یکی فکرکنه آدم خره....درپیش خدا به اون بزرگی که میبخشه من کاره ای نیستم ولی خدا هم طول میکشه ببخشه...بگذار زمان بگذرد...خوبه که بعد کلی کش مکش اعتراف کردی.،..،.میشه بگی چرا؟! چرا سو استفاده کردی از اعتمادم....
الناز
1 خرداد 93 13:44
الهام به خدا سواستفاده نبود اخه چرا من باید سواستفاده بکنم اون وب رو باز کرده بودم خب چون اسم خودمو دادم برام باز نکردش منم اولین بارم بود منم اسمشو بهار گذاشتم بعد گفتم اخه من الان به یکی که منو میشناسه بگم اسمش بهاره چی میگه واسه خاطر اون بود در ضمن من مگه از وبلاگت بااسم بهار سواستفاده کردم یااصلا خدای ناکرده چیزی گفتم توهینی کردم اگه هم گاهی بااسم بهار یا الناز میومدم دلیلش این بود که چون تو مشخصات سیو بود برا اون بودش والا من ازت سواستفاده نکردم وقبلا هم که گفتی تو بهاری منم انکار کردم برااین بودش که واقعا خودم ناراحت شدم برای اولین بار یه کاری کردم اونم بگم که ونم سواستفاده نبود دلیلش رو گفتم اونم واضح شد مگه من اوایل که میومدم باهمین اسم خودم نمیومدم؟
مامان الی(الهام)
پاسخ
بهدهرحال سو استفاده به همینی میگن که یکی یه چیزی رو قایم کنه و رمز بخواد و خصوصی بذاره و....و با اسم بهار بیاد رمز رو بگیره...و پست هات رو به حالت خاموش بخونه...به این میگن سو استفاده از اعتماد باید حدس میزدم که الناز چرا پیداش نیست... به هرحال خیییلی ناراحتم کردی...به خاطر نون ونمکی که خوردیم میبخشمت ولی یادم میمونه،.، برو خوش باش بهار خانوم مجاازی خدانگهدار....من میرم بیرون
رفیق تازه
1 خرداد 93 13:48
دختر کو نبرد نشان از مادر!!!!!!!!! اینم از ادبیات گهربار من بالاخره تا مادر خشکل و ناناز نباشه که دختر خشکل و ناناز نمیشه البته جدای از پاکی و معصومیتی ک تو وجود همه ی بچه ها هست و هر انسانی دوسشون داره مادر و دختر هر دو گل زندگی هستید دعا کن منم اگه قراره زنده باشم فرصت داشتن گلی مث محیای تو رو داشته باشم خدا حفظتون کنه دوستون دارم
مامان الی(الهام)
پاسخ
خخخخخخخخ آره خبشاعرم که هستی...ایشالله عزیزم ....چندسالته..وقت ازدواجت هست؟پیر دختر نشی..خخخخخخخ دیدی مشهد خواستم.،برات دختر هم میخوام خب....اسمشو بذار الهام
رفیق تازه
1 خرداد 93 13:50
راستی منم واتساپ و وایبری ام از نوع نسل اولش
مامان الی(الهام)
پاسخ
باشه بای بای من رفتم باید نمازم رو بخونم ...مهمونم .بای
محیا2بهمن
1 خرداد 93 16:07
سلام الهام جون زیارت قبول سفرخوش گذشت؟؟؟ ببخش که نمیتونم بیام برات نظر بذارم آخه محیا تو دندون افتاده دوباره تب کرده راستی محیابانو چندتا دتدون داره؟؟؟ منم هرشب قرص آهن و زینک میخورم حسابی لاغر شدم آخه محیا تو شب همش داره شیرخودمو میخوره با اینکه دکتر گفته بهش تو شب شیر نده بازهم برام سخته که بهش ندم امیدوارم این پروسه دندوناشون به خیر بگذره راستی رمز لطفاً!!! یادم رفت منم عضو لاینم خواستی باهم چت کنیم با کمال افتخار در خدمتتم محیاجونم از طرف ما ببوس
مامان الی(الهام)
پاسخ
وای دندون رو نگو.....محیا ی ن خدا روشکر لثه هاش محکمه فعلا چهارتا دندون داره... وااای از شیر شب نگو که دلم خونه....مگه میتونم درست حسابی بخوابم.... راستی محیا شیر آزاد هم میخوره؟!اگه آره چه جوری بهش دادی قبول کرد....زینکوویت که کفتی خریدم ولی اشتهاش رو تغییر نداد....من تو واتس هستم شما چی؟!اگه هستی شماره بدم...لاین هم نصب میکتم خب عزیزم...خاصه به خاطر مرضیه جون..از نوع سفارشی
مــن و آوايي قــلـــمــبـــه
1 خرداد 93 16:11
من به فداي اون دست و پاي كوچمولوت بشم عشقم
مامان الی(الهام)
پاسخ
خدا نکنه کم فدا شو المیرا.....بدون تو که نمیشه خاله....ایشالله همیشه دستهای آوا تو دستت آروم بگیره....
مــن و آوايي قــلـــمــبـــه
1 خرداد 93 16:17
اي جونم نويسندگي تو خونِ ما دوتا خواهرِ هاااااا ... 16 ماهگيت مبارك فرشته ي زيبا
مامان الی(الهام)
پاسخ
نه بابا من کجا تو کجا....من شاگردم وتو استاد.....ممنون خاله خوبه یه نفرهم تبریک کفت
مــن و آوايي قــلـــمــبـــه
1 خرداد 93 16:19
يعني من محيارو ميبينم انرژي ميگيرم .... عاشقشمممممممم .... قربون بزرگي خدا برم كه همه چي رو تو اين بچه تموم كرده ... ماشالله و .....
مامان الی(الهام)
پاسخ
خوبه خدا رو شکر که یه منبع انرژی هستیم براتون ،،،،،خداروشکر......لطف داری المیرا جونم......
مــن و آوايي قــلـــمــبـــه
1 خرداد 93 16:20
دورت بگردم عروسك .... چقدر رنگ صورتي بهت مياد نفس ام
مامان الی(الهام)
پاسخ
واااااای المیرا دستم خسته شد از نوشتن جواب.واقعا یه دوست باحال فقط میتونه اینقدر نظر بذاره وبس.....
مــن و آوايي قــلـــمــبـــه
1 خرداد 93 16:21
خداييش گلخونه ات خيلي خوشگله به خصوص كه درست كنار آشپزخونه است چه حالي ميكني خواهر با آشپزي ها
مامان الی(الهام)
پاسخ
آره حیاط که ندارم به همین گلخونه خوشم....حسابی باهاشون جور شدم ...حرفم میزنیم باهم...با گل ها منظورمه...ناز هم میکنم...آخه احساس رو میفهمن..محیاهم مه هم بازیشون شده
مــن و آوايي قــلـــمــبـــه
1 خرداد 93 16:22
فدات شم عروسك كه خودت پوشك و بر ميداري ميري سمت پله ها
مامان الی(الهام)
پاسخ
آره عاشق این رفتارشم.....تا میگی آب بازی میره دنبال پوشک....
مــن و آوايي قــلـــمــبـــه
1 خرداد 93 16:22
اي جونم نوش جونت .... خاله خيار كمتر بخور زبونم لال سرديت نكنه
مامان الی(الهام)
پاسخ
چیکارکنم چیز دیگه لب نمیزنه که
مــن و آوايي قــلـــمــبـــه
1 خرداد 93 16:23
اوا داره عكساي دختر و ميبينه الان برات ميفرستم عكسمون و
مامان الی(الهام)
پاسخ
فدای نگاهدکردنت دخمل خوشگل...با فیلمها حال کرد....فداش
مــن و آوايي قــلـــمــبـــه
1 خرداد 93 16:26
تنها كسي كه مشتاقانه عكس هاي اوارو دنبال ميكرد و هي عكس جديد ميخواست تو بودي حالا واسه تو تو واتس ميفرستم ديگه پست جديد نميزارم كه بخوام هي سيستم و روشن كنم خخخخ
مامان الی(الهام)
پاسخ
آره خوبه...من پست رو میخوام چیکار فقط عکسهای شاد آوا رو میخوام...همین
مــن و آوايي قــلـــمــبـــه
1 خرداد 93 16:27
الاهي دورش بگردم عاشق عكس هاش تو سينك ظرف شويي شدم
مامان الی(الهام)
پاسخ
خیلی مورد استقبال واقع شد بچه اممامان نبتکر یعنی من....خخخخخخخخ
مــن و آوايي قــلـــمــبـــه
1 خرداد 93 16:28
واي عجب تگرگ افتضاحي ...
مامان الی(الهام)
پاسخ
تگرگ نگو سنگ بارون...غذاب بود برای پولدارها که فقط تک خوری میکنن....
مــن و آوايي قــلـــمــبـــه
1 خرداد 93 16:29
الاهي فدات شم تو لباس باباش عجب اشكي ميريزه
مامان الی(الهام)
پاسخ
آره بچه اذیت شد
مــن و آوايي قــلـــمــبـــه
1 خرداد 93 16:29
بميرم و غم ات رو نبينم عروسك خاله
مامان الی(الهام)
پاسخ
فدایی داری خاله مهربون ...خدا نکنه
مــن و آوايي قــلـــمــبـــه
1 خرداد 93 16:33
من فداي كمك كردنت بشم عروسكم.... الاهي بميرم چرا مريض شدين؟؟؟... انشالله زودتر خوب شين .... خواهر شير پاستوريزه رو دستورش و برات ميفرستم اونجوري بده منم اوا نميخورد دكترش گفت اونجوري بده دادم خورد .... شير يك و نيم درصد كم چرب سه روزه از اين كيسه اي ها 20 ميل اش رو با 20 ميل اب جوشيده خنك شده مخلوط كن بده بخوره
مامان الی(الهام)
پاسخ
آره همیشه تو خونه دستمال به دسته دخترم... ماشینمون خراب شده بود دو روز شب پیاده رفتیم بیرون سرما هوردیم،...بس که پاستوزیزه ایم....چه خبر از ماشین تو؟!چی بود راستی گفتی ۲۰۶؟! ؟پیدا نشد پس چیکار میکنی الان
مــن و آوايي قــلـــمــبـــه
1 خرداد 93 16:34
دو روز در ميون پنج تا اب كم كن پنج تا شير اضافه كن ... شير رو نجوشوني ها
مامان الی(الهام)
پاسخ
پنج میل منظورته دیگه....؟باشه خییییییلی ممنون.ولی محیا توی شیشه اش اگه ببینه رنگ آب نیست هیچی رو لب نمیزنه اونو چیکارش کنم...
مــن و آوايي قــلـــمــبـــه
1 خرداد 93 16:35
خخخخخخ نت زده گي همه گير شده خواهر... دوسسسسسسستون دارم شديد به مدت مديد
مامان الی(الهام)
پاسخ
نگو که دل علیرا این نت زدگی خونه.واسه همین وب گردی رو تعطیل کردم. هرکی خواست به خاطر خودمون بیاد نه نظرهامون.....شدید مدید رو خوب اومدی ازش خوشم اومد استفاده میکنم
مــن و آوايي قــلـــمــبـــه
1 خرداد 93 16:35
مواظب خودتون باشين بوووووووس
مامان الی(الهام)
پاسخ
شماهم همینطوررررررررذ
الناز لاله
1 خرداد 93 18:13
الی جون رمز
مامان الی(الهام)
پاسخ
الناز تو هم؟!!!! من نمیدونم این النازها چرا نظر نمیذارن و فقط رمز میخوان؟!!!! قبلا مهربون بودی خاله
مامان حلما
1 خرداد 93 18:26
سلام عزیزم کجایی کم پیدا؟زیارتتون قبول خوش به حالتون .ما که دلمون واسه محیا جون یه ذره شده ماشاالله خیلی هم شیطون بلا شدی قربون همه شیطونیات دخمل طلا . چه تگرگایی اومده!!!!!!!!!!!!!!!! میشه منم عکسهای سفرتون رو ببینم؟؟
مامان الی(الهام)
پاسخ
علیک سلام عزیز دل...خیلی ممنون ایشالله قسمتتون بشه...ره نوشتم که وبلاگ گردی رو تعطیل کردم فقط وب کسایی که نظر میذارن میرم.. تگرگ نگو...گوله سنگ
مامان مهدیه
1 خرداد 93 22:14
الهام متنت واقعا قشنگه و بااحساس.من که کلا با نوشتن و ابراز احساساتم مشکل دارم الی جون جمله آخرت چی نوشتی در مورد فتوشاپ. no understand و رمز لطفا؟؟
مامان الی(الهام)
پاسخ
فدایی داری...به تشویقت نیاز داشتم...آخه مشوقمی زنگ زدم آندرایستندت کنم خونه نبودی...میحرفیم...
الی مامان آنیل
2 خرداد 93 13:39
سلام زیارت قبول ماشاالله محیا جونم ناز بودی نازتر شدی بوس بوس بلاچه خدا حفظش کنه راستی به ماهم رمز بدین لطفا
مامان الی(الهام)
پاسخ
کجااااایی پس مامانی...چرا پست جدید نمیذاری...دلمون واسه آنیل خوشگله یه ذره شده.....
مــن و آوايي قــلــمــبــه
2 خرداد 93 15:23
سلامممممم واي كلي حال ميكنم با جواب كامنتا كه ميدي
مامان الی(الهام)
پاسخ
خخخخخخخخ
مــن و آوايي قــلــمــبــه
2 خرداد 93 15:24
الي شير رو اون طوري كه بت گفتم بريز تو ليوان سراميكي بده رنگش و نبينه ميخوره اوا كه نميخورد خورد
مامان الی(الهام)
پاسخ
خدا کنه برا محیاهم کارساز باشه
مــن و آوايي قــلــمــبــه
2 خرداد 93 15:35
اره پنج ميل منظورمه
مامان الی(الهام)
پاسخ
باشه چشم امتحان میکنم...مرررسی از راه حلت
رز مامان مهرسا
2 خرداد 93 17:09
سلام عزیزم ماشالله به محیای نازم با افتخار شمار رو لینک کردم
مامان الی(الهام)
پاسخ
سلام باعث افتخاره....شماهم لینک شدین
madarkhanomi
2 خرداد 93 20:23
لطفا یه سر بهم بزن و توی نظر سنجی شرکت کن.مرررسی
مامان الی(الهام)
پاسخ
چشششششششم
madarkhanomi
2 خرداد 93 20:39
ای جونم واسه این گردگیری کردنت!!!
مريم
2 خرداد 93 23:09
سلاااااااااااااااااااااااااام من يه بار اومده بودم وبلاگتون محيا جون خيلي نازه بعد گمش كردم امروز اتفاقي پيدا كردم محيا جون خيلي نازه براش اسپند دود كن ماماني محيا دوست عزيز واسه ما هم رمز ميفرستي بووووووووووووووووووووووووووووس محيا جون
مامان الی(الهام)
پاسخ
خیییلی ممنون عزیز....دیگه گممون نکنی ها.... من که نمیشناسمت جیگرطلا.....
مامان زهرا
3 خرداد 93 8:56
پس رمز چی شد
مامان الی(الهام)
پاسخ
یه بار فرستادم زهراجونم نیومد؟؟؟!!!!!
madarkhanomi
3 خرداد 93 9:38
متاسفانه متن شما نرسیده که!!!! اگه میشه دوباره بفرستین دوست خوبم.مررررسی
madarkhanomi
3 خرداد 93 10:00
من هاجر هستم. هم شهری حافظ و سعدی!!! متنت عاااااااااااااالی و فوق العاده بود. دمت گرم شما که اینقدر توانایی نوشتن داری بیشتر به این استعداد اهمیت بده و سعی کن بری به سمت نویسندگی حتی اگه شده نویسندگی برای فرزندت فقط. مثلا توی هر پستی میذاری یه دلنوشته هم اضافه کن مرسی
مامان الی(الهام)
پاسخ
به به پس شیرازی هم که هستین چهارسال پیش یه بار اومدیم شهرتون خیلی قشنگه....ایشالله یه بار از نزدیک ببینمت عزیز آره راست میگی هاجرجون...سعی میکنم مرررسی
مینا مامان روشا
3 خرداد 93 13:53
عزیزم 17 ماهگیت مبارک.بووووووووووووووووووس
مامان الی(الهام)
پاسخ
ممنون مامانی....خوبین...روشاجونم خوبه؟
مامان نرگس
3 خرداد 93 19:31
الهام جون من قبلا با فروزان اومدم پستتو دیدم ولی نشد نظر بذارم و الان دوباره اومدم تا بازم محیا بانو رو ببینم.... خیلی عکسهاش جالب بودن اب بازی تو سینگ...... لباس بابایی ......... قربون تمیزکاریت برم حالا خونه رو بیشتر تمیز میکنی یا ریخت و وپاش خاله جون تگرگ بزرگی بوده هاااااااااااااا حالا چرا با گریه خیار میخوری!!!!!!!!!!
مامان الی(الهام)
پاسخ
فدا خودت و فروزان جیگرم.....مرسی نرگسی وای نگو از ریخت وپاش هاش جونم درمیاد....نبین جلو دوربین خودشو میزنه به کدبانویی...خخخخخخخخ نه خاله واسه خیار نیست...دورین رو میخواد....
مامان نرگس
3 خرداد 93 19:32
الهام جون رمززززززززززززززززززز
مامان الی(الهام)
پاسخ
اومدم
مامان کیان
4 خرداد 93 3:31
الهی خاله فدای دست و پای کوچولوت بشه پرنسس خوشگلم.
مامان الی(الهام)
پاسخ
وای خدا نکنه خاله جونی....ببوس نازپسرم رو
مامان کیان
4 خرداد 93 3:32
عاشق خودت و تک تک عکساتم مخصوصا اونی که پوشک زدی زیر بغلت خییییییلی با حال بود.
مامان الی(الهام)
پاسخ
آره خدایی این حرکتش باحاله.....فدایی داری خاله...فدایی
مامان کیان
4 خرداد 93 3:33
وااااااااااااااااااااااااایاین تگرگه یا تخم مرغ
مامان الی(الهام)
پاسخ
سنگ بارون بود...رو درخت ها محصولات انگشت شمار مونده....گوجه سبز که کیلو پنج هزار میشد امسال شده ۱۴هزار....
مامان کیان
4 خرداد 93 3:35
الی جون منم رمز می خوام.لطفا برام بفرست عزیزم
مامان کیان
4 خرداد 93 3:36
چه حالی کرده محیا جون تو ظرف شویی آب بازی.کیان بفهمه از فردا جاش رو تو سینگ پهن می کنه
مامان الی(الهام)
پاسخ
آره پس نذار کیان جون ببینه که کارت دراومده....
مامان کیان
4 خرداد 93 3:37
قربونت برم با اون بغض کردنت.ههههههههههه لباس بابایی چقدر بهت میاد چقدرم اندازته
مامان الی(الهام)
پاسخ
آره خییییلی اندازست...اصلن یه وعضی.....
مامان کیان
4 خرداد 93 3:38
می گم الی حالا من جزو دوست جون جونیات محسوب میشم بهم رمز بدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟//
مامان الی(الهام)
پاسخ
اگهدشما بخوای میشی عزیز دلم.....
مامانی رادین
8 خرداد 93 20:12
هوراااابالاخره تونستم بیشتر وبتونو بخونم ایشالا همیشه سایه تون بالاسر دختر گلتون باشه وهمیشه شاد زندگی کنین راستی شرمنده ازتون رمز خواستم حواسم به کلمه دوست جونی ها نبود.
مامان الی(الهام)
پاسخ
لطف کردی عزیز....مرسی از دعای قشنگت...شماهم همینطور..... خواهش میکنم گلم...امیدوارم بیشتر باهم آشنابشیم
مامانی آواخانوم
9 خرداد 93 9:02
سلام عزیزم خوبی؟محیا ی عزیزم چطوره؟خوبه؟ ممنونم که میای بهم سر میزنی واحوالم رو همیشه جویا هستی واقعا داغ عزیزان سخته وانشالله هیچوقت نصیب هیچ کس نکنه حتی دشمنانمون محیای عزیزم رو ببوس
مامان الی(الهام)
پاسخ
گربونت عزیزم...میبینم که تو گروپ مادران عاشق هم عضو شدی....خوشحالم..... آره واقعا....ولی مرگ هم به جاش نعمته به خدا...الان پدربزرگ من یه ساله زمبن گیره...پوشک بهش میبندن.خیلی وقتها کی رو نمیشنایه...غذا خودش نمیتونه بخوره...اینجاست که میگن مرگ نعمته
madarkhanomi
10 خرداد 93 10:57
ما آپیدیم
madarkhanomi
10 خرداد 93 11:04
ماشاله به این خانوووم کوچولوی ناز و کدبانو ما آپیدیم
مامانِ عسل
11 خرداد 93 11:05
هر روز شیرین تر از دیروز خدا حفظش کنه ...
مامان مهيار (مريم)
12 خرداد 93 1:56
اميدوارم كسالت بر طرف شده باشه، والا از شما چه پنهون منم يه زماني خيلي تو چت لاين و.... مي رفتم ولي ديدم حساب زندگي و كار و بار از دستم در ميره كلا" تعطيلش كردم. محيا جونمم ببوسين كه خيلي شيرين و عزيز شده هر وقت عكس جديدشو مي بينم كلي خوشحال مي شم.. بوووس
مامان الی(الهام)
پاسخ
خیلی ممنون عزیزم...کم وبیش بهتریم آره حق باتواه....منم یه هفته ای هست تو ترکم.خخخخخخخخ لطف داری خاله.....خیییییلی ممنون
مامانِ عسل
12 خرداد 93 10:19
سلام الهام خانوم اول اینکه اسم من لیلا بود نه فاطمه دوم خوشحالم که از پستم خوشتون اومده و سوم من برای سن محیا جان نمی دونم چه کتابهایی خوبه ولی بازی با انگشت ها اثر رحماندوست انتشارات کانون پرورش فکری خیلی خیلی عالیه بعد مجموعه کتابهای حسنی که سی دی شون هم توی بازار هست بازم خوبه ولی کتاب یه چیز دیگست از جمله حسنی نگو بلا بگو.... حسنی ما یه بره داشت... خروس نگو یه ساعت کدو قلقله زن شنگول و منگول و شنل قرمزی را هم من تهیه کردم اما از سیندرلا و سفید برفی و اینا خوشم نمیاد فعلاً همین ها توی ذهنمه باز یادم اومد میام
مامان الی(الهام)
پاسخ
هیییییییییع واااااااایه من ببخشید...بس که ماشالله دوست موست زیاد دارم قاطی کردم خیییییییییییییلی ممنون از راهنماییت لیلا جون آره سی دی حسنی رو میگیرم حتما یعنی اون کتاب انگشتی...برا سن محیاهم مناسبه؟میشه یک صفحه اش رو بذاری وتوضیح بدی چه جوریه...البته اگه ممکنه.ممنون
مامان ستیانفس
12 خرداد 93 12:38
خصوصی لطفا جواب رو تو همین کامنت بذار
مامان الی(الهام)
پاسخ
چیییییییییییییی اااااااااااااااای واااااااااااااای نه من نیومده بودم...خبرنداشتم خوب اونا حتما یه جااایی ذخیرشو دارن مگه به این راحتیه خاطرات یک عمر..... منوبی خبرنذار...خییییییییییییییلی ناراحت کننده است....بزنگ ببین چی میگن...
ابجی سجا
12 خرداد 93 16:07
اون نــگـاهـی کـه گـوشـه اش یـه قـطـره اشــک بـرق مـیـزنـه !!! بـه انـدازه تــمـومِ حــرفـایِ دنـیــا ســنــگــیــنــه . . . !
مامان الی(الهام)
پاسخ
آره به خدا
الناز لاله
13 خرداد 93 0:50
الی جون دوست جونی حساب بشیم به ما هم رمز بدی خوشحال میشیم
مامان ستاره
13 خرداد 93 20:46
بخدا شرمنده ام عزیزم ببخشید نگران شدی نتم قطع هست. نمی تونم بیام الانم با گوشیم دارم می نویسم خیلی سخته چند بار با گوشی و تلفن خونه وصل شدم مطلب نوشتم تا از نگرانی در بیای ولی ثبت. نشد الانم شانسی دارم می نویسم نمیذونم ثبت میشه یا نه ... رمزو خودم اشتباه تایپ کردم منتظرم نتم درست شه درستش کنم اونوقت با رمز قبلی باز میشه ...... بازم میگم منو ببخش و حلالم کن نمی خواستم نگرانت کنم . محیای گلم رو ببوس .
خاله نى نى
7 تیر 93 21:31
الهى چه قد قشنگه بهم رمز بده لينکت کردم من وبم براى خواهر زاده ام که هنوز مادرش اون و هم باردار نى ولى من منتظرشمممم
مامانــــــــــــ دینـــــــــا
8 مرداد 93 21:58
سلام عزیز...محیا جونم خیلی نازه...دینای ما هم غذا اصلا نمیخوره...شیر هم خیلی نمیخوره و من همش غصه دار اینم که نکنه مریض شه...ولی خیلی از بچه ها این مشکلو دارن...بچه هاییکه خوب غذا میخورن انگشت شمارن ...بهمون سر بزن ...تو خصوصی رمزو میذارم برات