این روزهای من

عروسکم این روزها همه ی زندگی ام شده ای . حداقلش اینه که بابایی از دست من که همش میگفتم زود  حوصله ام سر رفته و بریم بیرون خلاص شده حالا بابایی ات یا هر کی بگه بریم بیرون جواب نه میشنوه عزیزم چون شما تو خونه راحت تری و دوست داری خونه با مامانی بازی کنی و بهت برسم .دوست ندارم برم بیرون خوش بگذرونم و شما اذیت بشی . دلم میخواد همش بهت برسم آموزشت بدم باهات مثبت حرف بزنم و در موردت کتاب بخونم و توی اینترنت راجب شما نی نی های ناز اطلاعات جمع کنم  درمورد آموزشت  تربیتت  و نگهداریت گل من . و یا اینکه وقت کنم دلم میخواد وبلگت رو برات به شکل عالی به روز رسانی کنم تا کودکیت رو برات خاطره انگیز ثبت کنم و بهترین هدیه من به شما بعد از به دنیا آوردنت باشه  ...مثلا ببین الان که دارم این پیج رو میذارم ١٥ خرداد ساعت یازده ونیم شبه  شاممون رو خوردیم باباییت برای گرفتن سفرش چاپی که به دوستش داده بود رفته بیرون شما هم همین الان شیرت رو خوردی و به شکل نازی کنارم لالا کردی(بذار بیارم عکستو بندازمو بذارم اینجا)

این از صفحه ی نی نی سایت قبل از انداختن عکست 

بفرمایید اینم از عکس خواب نازت انداختم عزیزم و برگشتم

راستی سه دست لحاف دشک آماده ی خوشگل داری ولی اینا چون پشم خالص اند مادر واست آورده ومنم از اینا استفاده میکنم واست

بگذریم...

 آره داشتم میگفتم در یک کلام دلم میخواد همه ی تلاشمو بکنم تا مامان ٢٠ای برات باشم امیدوارم که وقتی با موفقیت بزرگ شدی از طرف شماهم همین نمره رو کسب کنم

خلاصه این روزها همه ی زندگی من وبابایی شدی محیا جان. بابایی هم به اندازه ی من عاشقته بههوای تو دلش نمیاد بره بیرون از خونه. شما رو هم که نگو خیلی بابایی تشریف دارین . پدر و دختر خوب عاشق هم شدینا . ببین با اومدنت همه ی خونمونو پر عشق کردی حتی شکل سیب زمینی مون رو ! میبینی چقدر جالبه سیب زمینی که شگل قلب رشد کرده و ونم اومده خونه ی ما ! از وجود پر برکت شماست دیگه خدایا ازت ممنونم واسه لایق بودن برای داشتن این فرشته ی ناز