دوست جدیدت
دو روز قبل عید همکارم سحر جون بااوین دخترکوچولوش واسه یک نهار خودمونی وغیرتشریفاتی اومدن خونمون که رسیدنی آوین جون خواب بود بعد بیدار شدن ماشالله کبکش خروس میخوند.ولی شما از صبح بیدار بودی وشدیدا خوابت میومد...ولی در کل خیلی خوش گذشت مخصوصا که خاله ندا هم اومد وکلی کمک دستم شد. مرسی خاله جون
محیا : وای پاشین برین میخوام بخوابم ...
آوین: مامان من نزدم ها خودش گریه میکنه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی