نیایش یک مادر...
دخترم ؟ یعنی تنها پنج روز مانده است به روز تولد یک سالگی قشنگ تو...؟؟؟!!!
تو همانی؟ همانی که نه ماه در دلم بالاندمت...؟؟؟؟ نه ماه عاشقانه به هر جا کشاندمت؟؟؟
حال یک سال و نه ماه گذشت؟؟؟؟ از زمان بودنت؟؟؟؟
تو پاداش کدامین کار خیر منی؟؟؟؟
پاداش کدام عجز و ناله ی من؟؟؟؟
چه زود همیشه عاشقانه ها میگذرند....
یک ساااال؟
یعنی گذشت؟؟؟
دلتنگ میشوم...
از حس بزرگ شدنت....
دلتنگ میشوم از این لحظه های با تو بودنت....
.ماه نازم این روزها من و تو شدیم تمام زندگی هم...
تمام لحظه به لحظه های عاشقانه....
تمام دلبریهایت و فدایت شوم های من....
تمام شیطنت ها و دیده گان مبهوت من....
آری درست با همین چیزهاست که میفهمم خدا اینجاست...
وقتهایی که دلم میگیرد با دیدن تو آرام میشوم...
با بوییدنت رام میشوم...با دیدنت مات میشوم...با آغوشت خام ...و با داشتنت دوباره امیدوار
مگر میشود با وجود تو از زندگی رنجید؟
مگر میشود معصومیت تو را دید و خدا را ندید؟
مگر میشود به کسانی فکر کرد که دلت را می شکنند به سادگی
مگر میشود ...
تو تمام عاشقانه های منی
تمام حس خوشبختی من
تمام آرزوهای نداشته ام
و تمام حس زندگی ام
به تو می بالم
و از خدایم ممنون ...تازه میفهم چیزهایی که نداشتم و ندارم فدای یک تار موی تو
تو همه ی داشته ها و نداشته های منی...
تمام حس زندگی من که روزی آرزویم بودی ....
شاید یادم میرود که تو همانی هستی که از خدا خواسته ام..
.همانی که رویایم بودی...همان عروسک بزرگ بچه گی هایم که آرزویش را داشتم
نازنینم شاید از نوشته هام بفهمی که دلم کمی بوی دلتنگی میدهد...
نمی شود گفت تنهایی...چون با بودن تو ...مضحک است این تنهایی!!!
کمی دلم از اطرافم گرفته..
.از آدمهای دم از انسانیت حرف زن..
.از آدمهای رو به قبله ایستاده و پشت به خدا کرده!!!!!!!!!
از آدمهایی که قله ی خوشبختی شان شده دل هایی که می شکنند و روی هم میگذارند تا زندگی را فتح کنند...!
از زمانه ای که آدمهایش فقط آنهایی به حساب می آیند که پول می شمارند...!!!
چقدر امشب پر حس شاعری شده ام....
تو خوابی و من هنوز هم تشنه ی بوییدنت ....بوسیدنت.....تا باز همه چیز را از یاد ببرم....
دوباره صبح با دیدن چشمهای نازت فراموشکار خواهم شد ....!!!
با تو از دنیا چیزی یادم نخواهد ماند....
به جز خنده هایی که دلم را می رباید....
پس بخند ماه بانوی من...بخند
همیشه بخند... که تنها خنده های تو مرهم زخمهای زمانه ی من است....
عاشقانه به تماشای بالیدنت می نشینم ....
بهترین ها را از خدا برایت آرزو دارم
و دعایم همه خوشبختی توست
ذووووستت دارم
عاااااشق این عکستم نازنین کوچکم...مثل فرشته ها میمونی...پاک و معصوم و ملیح
(یک هفته بعد از اولین دیدار)
(همه ی متن های این پست رو خودم نوشتم از سر ذوق و عاشقانه...پس لطفا کپی نشه!!!)
راستی دوستان این پست رو بدون عنوان گذاشتم ...!
.دلم میخواد شما براش یه عنوان خوب پیشنهاد کنین....؟
با نتیجه گیری و مشورت عنوانش رو روز قبل از تولدش انتخاب میکنم.
دوستتون داریم...عاشقتونیم