دل نوشته
عزیز دل مامان عاشقانه دوستت دارم . عشق را هزار بار تجربه کرده ام اما تو والاتر از آنی که دوست داشتنت را عشق بنامم.تو تمام زندگی منی .بودنت به من حس تازه ای می دهد, حس مادری . خنده هایت معنی واقعی زندگیست . هر روز وقتی معصومانه با چشمهای نازت نگاهم میکنی خدا را می ستایم برای بودنت.وقتی میخواهی حرف بزنی و با زبان بی زبانی صدایم میکنی به خود می بالم .گاهی دوست دارم تو را دوباره در دلم جای دهم تا از دوست داشتنت سیراب شوم . ممنونم از داشتنت محیا قبل از چهل روزگی ...
نویسنده :
مامان الی(الهام)
15:50
کادووی اولین روز پدر محیا برای بابایی وبابابزرگهاش
فکر کردم کادوی سور پرایز میشه اگه عکستو بدم بزرگ کنن و به همراه نوشته بزنن روی چوب و هدیه بدی برای روز پدر ... وهمین طور هم شد خیلی شوکه و خوشحال شدن ...
نویسنده :
مامان الی(الهام)
14:59
بعد واکسن چهار ماهگی
امروز ٢خرداد وقت کنترل بود با مادر وعمو رفتیم ماشااله وزنتم روی نمودار نرمال نرمال بود 7کیلو شده بودی جیگر مانکن من ! واکسن ٤ماهگیت رو هم زدیم الانم حال نداری و استامینوفن بهت دادم و الهی فدات بشم مامانی که وقتی پات رو تکون میدی درت میاد از دیشب همش استرس داشتم و دلم واست میسوخت از اینکه فردا وقع واکسن دردت میاد وگریه میکنی ...ولی خوب به هرحال باید این مراحل رو هم گذروند دیگه امیدوارم امشب مثل واکسن دو ماهگیت تب نکنی عزیزم قصه نخور مامانی تا صبح بالا سرت بیداره ...
نویسنده :
مامان الی(الهام)
15:05
پارک مره خونی
دیروز روز پدر 92.3.3 باعمو اینا رفته بودیم مره خونی .شما که فقط خواب بودی بیدارم که شدی گشنه ات بود وزمین وزمان رو به هم دوختی برعکس مهدی توپولو پسرعموی مامانی ساکت و]روم داشت از طبیعت لذت میبرد ... بااضافه ی اینکه زود زود گشنه اش میشد واسه همینم اینجوری چاغالو شده و دکترش گفته اضافه وزن داره! خیلی بانمکه ماشالله ای جونم عزیزم آقا خپلو ...
نویسنده :
مامان الی(الهام)
15:00
فرشته ی من چهارمین ماهگرد زمینی شدنت مبارک
دوستت دارم دختر خوشگلم وای مامانی خودتو جمع و جور کن داره تبلیغات پوشک canbebe میشه ها ! آره آفرین دخترم حالا خوب شد ...
نویسنده :
مامان الی(الهام)
15:50
درد دل !
نظرتون در مورد شاغل بودن مامان ها چیه ؟؟؟؟ حرف وتجربه ای در مورد این نوشته هام دارین...؟؟؟ خاطره دیروز 92.2.28وقتی خواب بودی بعد از مدتها خواستم برم خرید تا حال وهوایی عوض کنم آخه شاید باورت نشه از وقتی متولد شدی سه چهار بار بیشتر نرفتم خرید ! شما رو گذاشتم پیش بابا علیرضا ورفتم بیرون تا دو ساعته برگردم باورت نمیشه وقتی اومدم یه ساعتی میشد که بیدار شده بودی و یابات میگفت بی قراری وگریه میکردی تا من رو دیدی دست وپا زدی وخندیدی بغلت کردم و بوسیدمت مثل یه پیشی ملوس تو بغلم ساکت و آروم شدی بعدش دراز کشیدم تا بهت شیر بدم اما یه ذره که خوردی با&...
نویسنده :
مامان الی(الهام)
16:14
محیا گلی 100 روزه و گردش خانگی
شنیون موهای محیا خانوم
اینم یه مدل موی جدید از محیا گلی که مامانی واسش شونه کرده !!! ام یاد ترانه ی شراره میفته که میگه: باز هم شراره دلا رو دیوونه کرده مامانش موهاشو عروسکی شونه کرده ...
نویسنده :
مامان الی(الهام)
15:19