پرنسس خونمون محیا پرنسس خونمون محیا ، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 29 روز سن داره

Thanks God for my life

پیک نیک زمستانی...!!!!

1392/10/16 13:25
3,505 بازدید
اشتراک گذاری

دختر نازنینم یه جمله ای رو چند وقت پیش تو تلویزیون خوندم خیلی به دلم نشست و خواستم برات بذارمش...خیلی جاها به درد من میخوره...خیلی پر معنیه

 

هیچ گاه ظاهر زندگی کسی رو با باطن زندگی خودت مقایسه نکن...

چه بسا دور نمای زندگی تو هم برای همگان زیباست...

 

اتفاقا با این جمله یاد یه چیزی افتادم که تو ادامه مطلب میذارمش

White Stars Divider Line

اینم از جایگاه تازه ی محیا بانو که کارم در اومدهکلافهتا ازت غافل میشم  از رو بالش با ملاج میری تو گلخونهآخ یعنی این میشه قیافه امتعجب

و میشینه اونجا و واسه خودش حال میکنه و پیک نیک زمستانی...خنده حالا فکر کن اینجا تازه از حموم درش آوردم و کنار بخاری که بند نمیشی و همش گریه میکردی که میخوای در بری...که از اینجا سر در آوردی و منم به تماشای  پیک نیک شما....دست از کار کشیدم

 

 

 

 

راستی مامانی این کت قشنگ رو که این روزها خیلی به کارم میاد خاله سارا قبل اینکه به دنیا بیای برات بافته بود... دستش درد نکنه . که تازگی ها هم ازدواج کرده و ما رو فراموش...دل شکسته

از همین تریبون بهش تبریک میگم..ایشالله که خوشبخت شی و زندگیت همونی باشه که آرزوشو داشتی عزیزم ...اینو جای خواهری از صمیم قلب میگم . هر چند شما ...

چه زود از یادت رفتیم!!!!

سارا من در میان جمع و دلم جای دیگرست.... یاد استاد ترابفام بخیرافسوس

 

 

این گربه ی اشرافی ناز رو هم خاله ندا  چند  روز پیش واست از تهران آورده

اینجا هم روسری موسری رو در آوردی و خلاصعصبانی

 

 

 صحت وجود عروسک

از حموم درت آوردم و حسابی خوردنی و جیگر شدیماچماچماچ

از حموم که در میای اونقدر ماچ و موچت میکنم که دوباره کثیف میشینیشخند

الهی که همیشه تنت سالم و بانشاط باشه عزیز مامان.چشم بد ازت دور شه الهی

لاحول ولا قوه الا بالله

کور شه چشمی که نخواد ببینتتابرو

 

 

 

اکثرا  اینجوری میشینی

  عاشقشم...یعنی میخوام درسته قورتت بدمخوشمزه

 

 

 

و وقتی محیا بانو قهر میکند و گریه !!!که بهونه واسه اینکه بفهمونه خوابش میاد

 

 

و اما داستانی داریم با نماز خوندمون...کافیه ببینی قد قامتی گفته شد...همش مثل گربه پاپیچ میشی و مهر رو میخوری و ....

میگی نه نگاه کن....!!!!

به قول فیسبوکی ها ...اگه دیدی لایک کنخنده

 

 

و اما مشگل این روزهای من...

 ااااای وای یعنی این محیا اگه بی ادبی نشه رسما شب ها دهنم رو سرویس میکنه !!!!کلافه

چون خیلی عصبی میشم خواستم یه کم بی تربیت بشمخجالت

فکر کن هفت هشت بار بیدار میشه و گریه هههههههه   و شیر میخواد

شیر میدم ( که اگه شیری بذاره  مونده باشه !!!) بعد تصور کن بعد یه ربع من تازه اون خواب شیرین میاد به چشاااام خمیازه تا میخوام حالشو ببرم

صدا میااااااد

ووووونگ  ووووونگ   گریه گریه

یعنی کم مونده که بچه رو بگیرم زیر کتک

که بابا بخواب دیگه .. چی میخوای از جونم!!!!!

نمیدونم شیر ندارم یا این بچه یه چیزیش میشه؟؟؟

ولی کلا شیرم خیلی کم شده ...خوب به مراتب که بزرگ میشه زیاد میخوره و الهامه بیچاره نقش گاو رو بازی میکنهابرو

 

به خدا دیگه کلافه شدم

صبح که پا میشم این میشه قیافه امهیپنوتیزم یک خل و چل عصبیتعجب

خواب شب رو ازم گرفته ...اون وقت تازه خودش سر صبح هم بیدار میشه و موهامو میکشه که بیا بازیکلافه

رو  نگو  سنگ پا!!!!!!

 

چیییکار کنم مامانها؟؟

شیر پاستوریزه بهش بدم؟  ندم؟؟؟

شیر خشک بدم؟؟؟؟

شیر گاو بدم؟؟؟

اصلا هیچی ندم؟؟؟

گزینه ی الف و ب

 همه ی مواردمتفکر

 

کسی به درد من افتاده؟؟؟ عایا؟؟؟

غذا هم که به زور میخوره!!!! کیا بچه شون برای خوردن غذا ولع دارن و به قولی یخچال رو جارو میکنن ؟ بیاین کمک؟ بگن چیکار کنیم؟  ویتامین میتامینی چیزی.... را ه کاری...ایده ای....

 

بچه که در روز میگم پنج وعده غذا باید بخوره من یه بار سرلاک به زور میدم و دو بار غذا به زور!!!!!

چهار مغز هم که میریختم تو سرلاک قطع کردم چون دوباره به زبونش برفک مینداخت!!!!

نگرانشم بد جور!!!!نگران

 

مادر که باشی تنها چیزی که فکر نمیکنی خودتی...این شده حکایت من

 

 

 

 

قصدم نبود این چیزها رو بنویسم ولی با این جمله ی اول پست ام  یاد کسی افتادم که چند وقت پیش کامنت  گذاشته بود که چه خبره هی پست میذاری برو به بچه ات برس...!!!!

نمیدونم چرا دلم خواست تو این پست جوابی واسش بنویسم:

عرض کنم که

 ....محترم

اولا زندگی خصوصی افراد به شما مربوط نیست

دوما من به بچه ام بیشتر  نباشه کمتر از همه ی مامانها نمیرسم...فکر کنم اگه دقیق باشی تو همه ی پست هام و نوشته هام و عکس هام مشهوده!!!!!

 

سوما شما برو به زندگی خودت برس اصلا به تو چه ..؟ فکر کن بیکارم... ولی انگار تو بیکار تر از منی!!!

خوب هرکی یه جور مریضه دیگه!!! تو یه جور!!! منم یه جورچشمک

 

خودت نوشتی که بچه نداری!!! واسه همینم نخود آش شدی...چون اگه نی نی داشتی میفهمیدی که آدم دلش میخواد این بهترین لحظه های عمر کودکی بچه اش رو به نحو احسن براش ثبت کنه ...چون بزرگ که شد نه خودش از این لحظه ها و خاطره ها چیزی تو ذهنش میمونه ..نه من مامان!!!

هنوز هیچی نشده دو سه ماهگیش یادم رفته!!!!و همین چیزها عزم ام رو جذب میکنه که بیشتر این عاشقانه هام رو ثبت کنم.فکر کنم همه ی  دوستان  نی نی دار این حرف من رو تصدیق کنن...

یه کم که بزرگ شه و سال بعد هم که بخوام برم سر کار مطمیئا اینقدر نمی تونم با محیام باشم و دوست دارم  حالا که همش تو خونه ام کودکی هاش رو به نحو احسن ثبت کنم

چهارم اینکه عزیزم  زندگی من به خدا  از دور برات زیباست که اینقدر به چشم تو میاد ...

به چی حسودیت میشه ؟ به پست هایی که ماهی دو یا سه تا میذارم؟؟؟؟ واقعا که!!!!!متفکر

آدم تو کار بعضی بنده های خدا میمونه!!!!!

شاعر میگه : خدایا اینا چیه می آفرینی؟؟؟ واااالا

 

پنجم اینکه این پست رو میذارم تا دلت بسوزهنیشخند

 

ششم اینکه دوست عزیز اگه میتونم بهت کمکی بکنم بهم بگو...به خدا خوشحال میشم مشگلت حل شه!!! مشگلت چیه عزیز؟؟؟؟ تنهایی؟ کار نداری؟ گرفتاری؟ نی نی نداری؟ پول نداری؟ همه چی داری ولی کم میاری؟؟ همه ی موارد؟؟؟

به خدا همه ی کسایی که تو دنیا هستند کم و بیش مشگل دارن ولی خوب نیست که دل همدیگه رو بشکونن! نه؟؟؟

کاش مثلا میگفتی: ماشالله چه طور میتونی برسی به کارهات؟ منم باهات دوست میشدم و مجبور نمیشدم به خاطر شما یه پست بذارم و انگشت هام رو خسته کنم

یادت نره محبت تنها چیزی ایه که تو دنیا میمونه ...یه کم شعاریه ولی واقعیه

خوب طبیعیه که انسان به یه چیزهایی حسودیش بشه و بخواد ولی دیگه پست گذاشتن رو ندیدیم به خدا!!!!! این دیگه نوبرشه!!!

به هر حال ممنون که به فکر من و بچه ام و زندگیم هست گرامی!!!مژه

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (84)

mamane mahya
17 دی 92 14:53
سلام خاله حسابی ترکوندی نوشته هات زیاد بود یادم رفت چی نوشتی فقط بی ادبی بعضی هایادم موند محیا منم بیخواب شده کارش شده نق نق زدن حوصلمو سر برده خسته شدم بد غذاست فقط موز میخواد میگن زیادیش خوب نیست نمیدونم چیکارش کنم؟؟؟؟؟؟؟؟
مامان الی(الهام)
پاسخ
ای دختر فراموشکار!!!! وااای نگو اینم تازهگی ها بد خواب شده ...یا رو پاهام میخوابه ...یا تو نن نی!!! عوضش محیای من لب به موز نمیزنه!!!بدش میاااد
الهام مامان یسنا
17 دی 92 16:55
ماشالله به محیا جونم که مثل گل میمونه. الهام جون محیا با روسری خیلی خواستنی میشه قربونش برم. وای ما هم داستان داریم با نماز خوندن همینجوری توی دست و پامونه من که یه وقت سجده میرم نمیذاره بلند بشم الهام جون برای اینکه شیرت زیاد بشه عرق رازیانه بخور برای افزایش شیر مفیده. منم یه مدت تو همین سن محیا با یسنا همینجور مشکل داشتم شب ها خیلی شیر میخورد کلافه ام میکرد. بعدش یه بار آخر شب قبل از خواب حسابی سیرش کردم دیگه یه بار بلند شد شب ها براش سرلاک، فرنی، شیربرنج درست کن که راحت هم بخوره بذار سیر بشه ببین مشکلت حل میشه عزیزم. الهام جون فکر نمیکنم هیچ بچه ای دیگه الان راحت غذا بخوره ما هم همیشه داستان داریم.
مامان الی(الهام)
پاسخ
لطف داری خاله رازیانه خیییل بد مزه است اوایل امتحان کردم مررررررسی از راهنماییت گلم راست میگی آخه شیربرنج و فرنی نمیخوره کهسرلاک اونم چند قاشق
خاله سمیرا
17 دی 92 18:24
واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای خدا جووووووووووووووووووون از دیدن عکسای محیا میخوام خودمو به در و دیوار بکوبم بس که نازن الهام جون تورو خدا پستاتو رمز دار کن تا از چشم حسودا و بدنظرا که از حسادت میترکن و زندگی قشنگت رو چشم میزنن دور بمونه. واقعاً آفرین و باریکلا داری خواهر. خدا قوت. من که مامان نیستم و بی تجربه در امر شیر دادن!!!!!!!!!!!!!! ولی ایشالا که در آینده از راهنمایی های شما بهره مند میشوم در امر بچه داری و ... میبوسمتون مادر و دخترو
مامان الی(الهام)
پاسخ
مواظب باش این مخ شاگرد اول دانشگاهمون به جایی نخوره ها!!!! و الا میشی عین خودم... آره میخوام رمزدار کنم با اینکه اصلا دلم نمیخواد... نمی دونم یعنی همه رو رمز دار کنم؟
مامان لي لي
17 دی 92 19:48
الهام عاشقتممممممممممم تو أوج گريه اومدم وب آت تركيدم خواهررررررر از خنده..... يه دونه اي....... اره يادمه واسه أفتادن اوا واست گذاشته بود.......... انقدر قشنگ نوشتي كه نميدونم چي بگم......
مامان الی(الهام)
پاسخ
چراااا گریه!!!!!؟؟؟؟ خوشحالم که محیای من باعث از یاد بردن غمهای خاله اش میشه حالا از مراحل بالا رفتنش به گلخونه عکس میگیرم...که از خنده روده پر بشیهمچی مرحله به مرحله با ملاج میره تو شیطون بلا که نگو....
اعظم
17 دی 92 20:14
سلام الهام جون پستت محشر بود با عکس های زیبای محیا جونم قربون صورت ماهش .ماشا..... اون عکس با موس دستش دم در فوق العاده زیبا افتاده .خدا حفظش کنه عزیزم براتون
مامان الی(الهام)
پاسخ
قربونت عزیز ایشالله شما هم نی نی دار بشی و از این جور عکسها هواااارتا بذاری و حالشو ببری هنوز خبر مبری از خاله شدن ما نیست؟؟؟ عایا!!!
مامان لي لي
17 دی 92 20:55
الهام جملهههههههههه عاليييييي بود........يادته از اول من عاشق اين گل خونه آت شدم هاااااااااا بعد دخملت بعدم خودت هاااااااالهام ماجرا چيه؟؟؟؟؟ دخترم با لباس مهموني با لباس تو خونه كثيف تميز و........ همه جوره خوشگل و دلبره.................!؟؟؟؟؟؟؟ ببوسش پاشو براش اسپند دود كن تا من بقيه ي عكساش و ببينم و حظ كنم آره خیییلی به دل خودمم نشسته این جمله...البته بیت دومش رو خودم تکمیلی کردم تو تلویزیون زیاد میندازه مخصوصا تو شبکه ی پویا که به توفیق اجباری این روزها از صبح تا شب رو این شبکه است!!!
مامان لي لي
17 دی 92 20:57
قربون اون شكل و شمايلت بشم كه انقدر همه چيز و وقتي ميپوشي بهشون جلوه و زيبايي ميدي........ تو درست مثل اوايي برام وقتي نگاهت ميكنم عششششششششششششششق ميكنم
مامان الی(الهام)
پاسخ
به خدا منم همین احساس رو به آوای خودم دارم یعنی عاااااشقشم یه دنیا....عین محیای خودم دلم براش ضعف میره قربون دوتاشون ایشالله که همیشه تنشون سالم و لبشون پر خنده باشه الهی آمین
مامان لي لي
17 دی 92 21:04
الهام الاهي من دورش بگردم هلووووووووي منه..... عاشق اون عكسش شدم كه رومبل نشسته....... انشالله خاله سارا هم خوشبخت شه.......الاهي فداي اون انگشتات بشم........ فدات بشم پيش مرگت بشم دورت بگردم الاهي درد و بلاهات به جون من بريزه...... بميرم و نبينم اشكات و نفسم...... ماشالله و ................... العلي و العظيم..... چشم بد ازت دور باشه چشم حسودت بتركه ايشالله........ عاشقتم بزار بابايي نماز بخونه قربونت برم من الهام شكار لحظه هاست اين عكسسسسسسس
مامان الی(الهام)
پاسخ
آره فکر کن تو اون عکسش داره زیر چشمی کارتون نگاه میکنه خدا نکنه خاااااله آره شکار لحظه ای شده!!! به این میگن عکاس حرفه ای
مامان لي لي
17 دی 92 21:09
الهام شير پاستوريزه به هيچ وجه بهش نده زودههههههههههههه..... بهش شير خشك رو شروع كن به دادن يا آپتاميل شماره ٢ بده يا بيوميل ٢ هردو عالييييييييييييييييي اند رو دست ندارند......... بعدم خواهر يكم كه عادت كرد به شير خشك سرلاك موز و گندم يا ميوه و گندم رو با شير خشك اش بهش بده يعني(( مثلاً ١٨٠ ميل آب رو بايد با شش پيمانه شير خشك بدي.... تو با پيمانه داخل شير خشك پنج تا شير خشك بريز يه سرلاك ....... اينجوري هم سرلاك و دختري خورده هم چاق و چله ميشه.....،بعد به مرور سرلاك رو بكن دو پيمانه در هر وعده شيرش....... من از اول به اوا همين جوري سرلاك رو دادم و الان نزديكه ١٧ ماهشه تا حالا يه بارم سرلاك رو به شيوه ي بچه هاي ديگه نخورده
مامان الی(الهام)
پاسخ
ایده ی جالبیه ...ممنون امتحانش میکنم
مامان لي لي
17 دی 92 21:10
به زور سعي نكن غذا رو بهش بدي اينجوري عادت ميكنه هااااااااا...... سعي كن غذا هارو با ترفندي درست كني كه فكر ميكني بخوره مثلاً ماهيچه را بپز اول أبش رو چند تا قاشق بهش بده بعد كمكم خودش و انقدر قشنگ ميخوره كه كيف ميكني
مامان الی(الهام)
پاسخ
آخه میبینم بچه از صبح چیزی نخورده خوب به زور میچپونم تو دهنش که تلف نشه!!!! ماهیچه ی تنها تا حالا ندادم راستش به غذاش زدم اما خالی نه... باشه میدم بهش
مامان لي لي
17 دی 92 21:25
الهام ادامه مطلب آت رو بيش از صدبار خوندم دختر تركونديييييييييييي تو كه دست به قلمت حرف نداره خواهررررررررررررر به خدا جدي ميگم عاليييييييييي نوشتييييي......واقعاً چرا تو دنياي مجازي انقدر حسادت زيادهههههههه؟؟؟؟؟؟؟؟ ولی یک نفر باعث دوستی من و شما شد ... و باید بگم مررررررسی.....واقعاً من موندم خواهر اين نت هم واسه ما شده معظل و درد سر به كارمون كار دارن به اومدن نت أمون كار دارن به نيامدنمون كار دارن به امروزمون كار دارن به فردامون كار دارن...... واقعاً به نظر من هم ادم بايد يكم گزيده تر حرف بزنه واقعاً خيلي قشنگ نوشتي كه كاش ميگفتي ماشالله چه طور به همه ي كارات ميرسي..... واقعاً توانايي ادم ها متفاوتِ...... دليل نميشه چون من نميتونم مثل تو باشم كارهاي توأم به نظرم إغراق بياد...........قربون اون انگشتات كه خسته شدن خواهر اما من كه خيلييييييييييييي لذت بردم عاليييييييي نوشتييييي.....
مامان الی(الهام)
پاسخ
نه بابا دست به قلم من کجا و شما کجا.... هنوز خیییلی راه دارم لی لی پست دلم پر میشه از احساس منو خوندی؟؟؟؟ یادمه تو خونه ی یکی ازز دوستام بودم که از نت اونجا رفتیم وبلاگ محیا و سحر دوستم پست آخرم رو که اون موقع همین دلم پر میشه از احساس...بود رو خوند و همونجا جلوی خودم مشت مشت اشک ریخت.... آره به خدا به قول یاس : ...فقط فریااااااااااااااااد
مامان لي لي
17 دی 92 21:30
الهام دخترممممممممم دو روزه اب پرتغال داره ميخورههههههه محيا جونم و ببوس عاشششششششششقششششششم
مامان الی(الهام)
پاسخ
آفرین صد آفرین دختر خب و نازنین تک آوای روی زمین
بهار
17 دی 92 21:32
واااااااای محیا جونم خیلی ماه شدی چقدر نازی تو
مامان لي لي
17 دی 92 21:42
يكي نيست بگه ما بيكار و ............. خوشبحالت تو كه از ما بيكارتري كه ميگردي ببيني كي چرا از بچش غافل شده و كي چرا همش تو نتِ و كي چه جوري به همه كاراش ميرسه و ....... به خدا الهام دستم بشون برسه ........ اره حسابي از خجالتشون در ميام...... اما حال ميده هااااااااا فكر كن چقدر ارههههههههههههه كه به پست گذاشتن هم حسودي ميكنن و به تعداد نظرات و ......... پس بزن دست قشنگرو به افتخار خودمون كه با اينكه خودمون فكر ميكنيم هيچي نيستيم اما همه در حسرتتتتنتتنتتنتتتتتنتتننتتتتتتتتتنتتتتتتت همه چيزاي مانننننننننن
مامان الی(الهام)
پاسخ
همون جمله ی اول که... چه بسا زندگی من از دور برای همگان زیباست....
الناز مامان طاها
17 دی 92 22:54
الهام جان بذار يكسالش بشه،چيزي نمونده كه...اونوقت بهش شير پاستوريزه ميدي و راحتتر ميشي چون سير ميشه،واسه خوردن غذا هم هر موقع ميلشه بهش بده هر چي اصرار كني بيشتر مقاومت ميكنه،بهش شربت زينك ميدي؟؟؟؟
مامان الی(الهام)
پاسخ
نمی دونم .... بعضی ها میگن پاستوریزه بده بعضی میگن نده!!! نمی دونم زینگ نه! آیروویت و بیبی جویس میدم... راستی الناز جون من اصلا نمیتونم رمزت رو وارد کنم به وبلاگ شما که میرسم کی بوردم غیرفعال میشه!!!!!!!!! فکر کنم از قالب جدیدت باشه...نه؟؟؟
الناز مامان مهیار
17 دی 92 23:05
ما شا الله چقدر بزرگ شده الهام جون بزرگ شده دیگه مصرف شیر رفته بالا فدات میتونی شیر پاستوریزه کم چرب دامداران بهش بدی شیر خشک فایدهنداره من به مهیار شیرخشک میدادم ولی حالا که از شیرگرفتمش مشتری درجه یک دامداران شدیم
مامان الی(الهام)
پاسخ
استفاده نکردم !!! ببینم چی میشه دیگه...
مامان بردیا(a)
17 دی 92 23:07
سلام من از طریق وبلاگ مامان لی لی به اینجا رسیدم الهل م جون عالی بود حال کردم واسه من خدارو شکر از این مشکلا پیش نیومده ولی شما یه جوری جواب دادین که طرف از خجالت آب میشهراستی دختر نازی دارید خدا براتون نگهش داره
مامان الی(الهام)
پاسخ
آفرین به خوب جایی رسیدی خوش اومدی به جمع ما عزیز لینک شدی یعنی واقعا فکر میکنی آب بشه؟؟؟!! الله اعلم چشات نازه خاله مممنون
مامان ستاره
17 دی 92 23:30
وای الهام چقدر این پستت با حال بود مخصوصا جواب هایی که به یارو دادی خیلی حال کردم ولقعا خوب نوشتی عزیزم .... راستی الهام جون یه موقع از پستی که گذاشتم به نام کیک الهام پز ناراحت نشی ؟؟؟؟؟ بخدا شوخی هست منظوری نداشتم ها .... اتفاقا خیلی هم دستت درد نکنه که کیک پختن رو یادم دادی فقط ایراد از چشای ناقص من بود که یه قاشق چایی خوری رو یه قاشق غذا خوری دیدم خیلی گیج میزنم والا .... بخدا منظوری نداشتم ها مگه تو زورم کرده بودی که کیک درست کنم یا ازم خواستی که مث تو بپزم ... نه خودم دلم خواست از کیک تو بپزم و حالشو ببرم .... الهام نمی دونی چقدر غر غر کردم پیش خودم گفتم مردم کارشونو لو نمی دن هر چی باشه تجربه شونه دیگه نمیشه که ااول بسم الله بزارن کف دستم .... ولی خدا شاهده همش شوخی بود و از ته دلم نبود ... منو حلال کن و راضی باش ...از دستم ناراحت شدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بخدا منظوری نداشتم تو بهم نگفتی درست کن که .. من خودم دلم خواست اتفاقا خیلی خوب شد فقط طعم زردچوبه اش خیلی بد بود اونم تقصیر من بود ..... خیلی دوستت دارم عزیزم .... عروسمم هر روز اسپند دودش کن که این آدمای بیکار که واست کامنت های خنده دار میزارن چشمش نکنن ..... این کامنت هم تایید کن تا همه ببینن که تقصیر از من بوده و چشامو خوب موقع نوشتن وا نکردم و تجربه خوبی بود ..... دوستت دارم عزیزم
مامان الی(الهام)
پاسخ
خوشحالم که اسباب شادی تون شدم. نه بابا چه ناراحتی... پس پشت سر من هم بانک گذاشتی که الهام همه ی تجربیاتش رو نگفته!!!!!؟؟؟؟؟ داشتیم؟؟؟؟ خوب به قول تو کسی که مجبورم نکرده بود تجربیاتم رو بگم! خودم دلم میخواست چیزهایی که من طی مدتها یاد گرفتم رو بقیه هم بدونن...یعنی هدفم انتقال تجربیات بود نه خراب کردن کیک مردم!!!!! خیلی ها گفتن درست کردن و دعام کردن...ولی خوب شما کیک ات خوب در نیومد!!! قربونت عزیزم ...نه به خدا ااحت نشدم از دستت ...اتفاقا خنده ام گرفت اگه ناراحتی هم بود واسه این ناراحت شدم که چرا کیک ات خوب در نیومد تا لذتش رو ببری... مگه میشه اون همه خوبی و محبت تو رو به یه چیز کوچولو بفروشم و ازت دلخور بشم و برنجم؟؟؟؟!!!! خوب پیش میاد دیگه عزیز حلال خوشت باشه انسان ممکن الخطاست منم دوووووستت دارم عزیزدلم
مامان لي لي
18 دی 92 1:32
ﺭﻓﯿﻖ!......ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﻓﺴﺦ ﺷﺪ........ﺩﺭ ﻗﺒﺎﻝ ﺩﻧﯿﺎ...ﯾﮏ ﺗﺎﺭ ﻣﻮﯾﺖ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ........ﻧﺪﺍﺩﻡ....... تا أبد تو قلب لي لي موندگاري
مامان لي لي
18 دی 92 1:33
افرينننننننننن خاله داره جواب همه كامنت ها رو ميدهههههههههه
مامان الی(الهام)
پاسخ
آره دیدم این پست متفاوته و سوای از حرفهای تکراریه ....ذوق کردم که جوابارو بدم گفتم که آخه بیکارم
مامان لي لي
18 دی 92 1:34
الهام نميدونم چرا ادرس و أسمت يه جوري اومده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مامان الی(الهام)
پاسخ
هااااان؟ چی اومده مگه؟؟؟؟شاید از شاهکار تازه ی نی نی وبلاگه که آپ شده!!! نه؟؟؟
مامان آوا
18 دی 92 1:45
سلام به مامانی گل محیا خانوم عزیزم این مراحل شب نخوابی وشیر ندادنا رو همه ما تجربه کردیم حالا بزار از شیر بگیری نمیدونی چه بلاهایی سرت میاد وراجع به ادامه مطلب به قول الی خووووووووووواهر اینا یه مشت آدم بیکارن که میخوان فقط سر از کار دیگران دربیارن وآدمو اذیت کنن تو زیاد به دل نگیر وجوابت هم که بهش دادی ولی الهام جون منم خیلی واسم جالبه که توی دنیای مجازی ما خاله زنکیها هم هنوز ادامه داره نمیخوان حداقل یه پیشرفت اساسی ودر ضمن بنیادی هم اشته باشن در هرصورت مث تو کم نبودن بچه هایی که واسشون کامنتهای ناراحت کننده میزاشتن در ضمن من سرشب هم اومدم وبت ولی متاسفانه باکس نظرات باز نشد محیا جونم رو ببوس
مامان الی(الهام)
پاسخ
واااای مگه چه بلایی سرم میاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بی خیاااال عزیز دوستان را عشق است
الناز مامان طاها
18 دی 92 2:01
چقــــــــــدر ضعیف هستند و البته کوچک، آنهایی که وقتی اشتباه می کنند ،نه توانایی اقرار به اشتباه را دارند و نه قدرت عذر خواهی . اسمش را می گذارند غرور و به آن افتخار می کنند. چه حقیرند و چه حقیرانه رفتار می کنند...! بيا خصوصي با اكسپلورر وارد شو ميتوني رمز و وارد كني.
مامان الی(الهام)
پاسخ
هااااان؟؟؟؟ خصوصی ندیدم!!!!! با اکسپلویر اومدم دیگه
الناز مامان طاها
18 دی 92 2:16
خصوصي،عزيزم بقيه هم مشكل داشتن منم اصلاح كردم قالب و تونستن وارد بشن
مامان لي لي
18 دی 92 2:16
خواهر بري تو نظرام ميفهمي از متنت فهميدم تويي وگرنه أصلاً معلوم نيست بيا ببين
مامان الی(الهام)
پاسخ
الان اصلاح میکنم ...باشه
مامان حلما
18 دی 92 10:59
اول از همه بگم تولد تولد تولدت مبارک الهی صدساله شی نه صد و بیست ساله شی نه صد و بیست سال کمه همیشه زنده باشی اینم کادوی نا قابل ما راستی مامانی حلمای منم از شب تا صبح هفت هشت بار برا خوردن شیر بیدار میشه و منم حال شما رو دارم خیلی هم بد غذا شده هرکی میبینتش میگه واااای چقدر لاغر شدی فکر کنم بی اشتهاییشون واسه دندون در آوردن باشه منم موندم چیکار کنم تازه منی که مدرسه هم میرم چند وقته خواب درست حسابی نرفتم اگه راهکارایی که دوستان میدن به دردت خورد ممنون میشم به منم اطلاع بدی.
مامان الی(الهام)
پاسخ
مممنون ولی هنوز که تولدش نشده خاله!!!!!!!!!!!! باشه چشم اگه پیدا کردم میگم آره راست میگی شما که شاغلی خیلی کارت سختره من میدونستم ظرفیتشو ندارم واسه همینم امسال مرخصی بدون حقوق گرفتم دیگه.... خدا قوت مامانی
بهار
18 دی 92 11:08
سلام عزیزم جواب خصوصیم رو چرا نمیدی هیچ وقت
مامان الی(الهام)
پاسخ
آخه جوابشو نمیدونم که بدم؟؟؟نمی دونم کیه؟؟؟؟ که بگم!!!!
بهار
18 دی 92 11:13
دختر نگو ماشالله شیطون شده همش از دیوار میره بالا منظورم گلخونتونه خیلی باهوشه خدا حفظش کنه هزارتا بوس
مامان ستاره
18 دی 92 14:32
عزیز دلم من نگفتم که تو کیک و خراب کردی گفتم خودم گیج زدم و مواد و اشتباه نوشتم آجی خوشگلم .... تو لطف داری مهربونم .... دوستت دارم ... من که واست کاری نکردم گلم ... راستی رمز بده اگه ممکنه
مامان الی(الهام)
پاسخ
بی خیال بابا ایشالله این سری توی فر درست کنی حل میشه رمز همونه دیگه
میم مثه محیا
18 دی 92 15:01
وااااااااااااااااای الهام دقیقا درد منو گفتی بخدا دقیقا دقیقا مشگلم همینه از بی خوابی تموم استخونام درد میکنن نمیدونم چرا چند شبه خواب شبش وحشتناک شده صبح ک ساعتم زنگ میخوره دلم میخواد گریه کنم راه حلی پیدا کردی ب منم بگو ....خیر ببینی ننه جون
مامان الی(الهام)
پاسخ
تو هم؟؟؟؟؟؟ میگن آخر شب بهش غذا بخورون...امشب غذا دادم ببینم چی میشه؟ نتیجه رو میگم بهت
میم مثه محیا
18 دی 92 15:02
راسی محیاگلی با حجاب و بی حجابش خیلی فرق میکنه هاااا هردوشون خوشگلن
مامان الی(الهام)
پاسخ
چشاااات خوشگله فاطمه جونم
شیوا و مامی جونش
18 دی 92 15:15
عزیزم دختر زیبایی داری خدا حافظش باشه ...... مامان الهام شما لینک شدی ببخش دید شد
مامان الی(الهام)
پاسخ
ممنون دوست عزیز باعث افتخاره شما هم همینطور
میم مثه محیا
18 دی 92 15:22
خیلی قشنگ جوابشو دادی واقعا بهات موافقم ک چند وقت دیگه این لحظات از یادمون میره و باید ثبت شه
مامان الی(الهام)
پاسخ
پس بزن قدش
اعظم
18 دی 92 16:27
عزیزم چقدر خوبه که با صبر رتمام وقتتو میذاری برای این فرشته کوچولو اینطوری با دیدن عکس ها آدم واقعا معنی مادر بودن رو میفهمه این همه صبر برای غذا خوردن این خوشگل خانوم . همیشه شاد باشید عزیزم
مامان الی(الهام)
پاسخ
ممنون ار تعریفت عزیز...
الناز مامان مهیار
18 دی 92 22:31
افرین به دختر ناز من اره الهام جون ما به خاطر بچه ها مون حتی به خاطر یه تیکه غذا خوردنش همه چیزو قبول میکنیم ولی بعضی ها به خاطر دل پستشون دل مهربونترین دوستمونو میشکنند من دارم دیگه ناراحت میشم از دست دنیایی که برای راحت بودن باید خودت رو تو خون زندانی کنی
مامان الی(الهام)
پاسخ
ایشالله که دیگه پیش نیاد
سعیده مامان آرتین
18 دی 92 22:51
ای جونم عزیز دلم هر چقدر بزرگتر میشی شیرین تر و شیطونتر از روز قبلوای الهام جون نگو و دست رو دلم نذار از دست غذا خوردن این بچه وای آرتین هم دقیقا مثل محیا جون غذا خوب نمیخوره شبم هر نیم ساعت یه بار واسه شیر بیدار میشه چیکار کنیم.در مورد ادامه مطلب هم نظر خاصی ندارم منم هر چند گاهی از این نظرات دریافت میکنم و سریع پاکش میکنم و بی خیال میشم پیشنهاد میکنم توهم به خاطر یه عده مردم سادیسمی خودتو ناراحت نکن اینجوری بیشتر عذابشون میدی
مامان الی(الهام)
پاسخ
پس همدردیم... خوب پیش میاد دیگه... چششششم
الناز مامان طاها
18 دی 92 23:22
راستي الهام تو گلخونت گياه ديفن باخيا كه نداريخيلي خطرناكه اگه داري حتما از محيا دورش كنباعث ميشه قدرت تكلم و از دست بده
مامان الی(الهام)
پاسخ
نمی دونم !کدومه؟ نمی دونستم...
دخملي تنها دليل زنده بودنم.....(لي لي)
19 دی 92 1:02
زندگی ۲تا هدیه به انسانها میده ، یکی شانس و دیگری انتخاب … شانس داشتن دوستان زیاد و انتخاب بهترین آنها مثل تو !
دخملي تنها دليل زنده بودنم.....(لي لي)
19 دی 92 1:05
خواهر ببخش رمز و ميدي دوباره شرمنده
مهدیه مامان امین
19 دی 92 13:02
سلام الهام.نمیدونم نتمون چش شده.قاطی کرده.وب خودمونو باز نمیکنه. به وب شما هم بعداز 20بار بالاخره وصل شد. محیا رو میخوام واقعا درسته قورتش بدم با اون روسریش.خیلی نازه.مامانی دیگه وقتشه شیر دیگه رو شروع کنی. من از 11 ماهگی امین براش شیر گاو رو شروع کردم. اصلا پاستوریزه ندادم بهش . اتفاقی هم نیفتاد. به نظر من این شیرهای پاستوریزه هیچ منفعتی برای بدن ندارن.با اینکار خوابش هم بهتر میشه.
مامان الی(الهام)
پاسخ
خوب بیا خونمون قورتش بده...تلفن خونمون یک طرفه شده زنگ بزن قرار بذاریم شنبه بیا یه گپی بزنیم...موافقی؟
بهار
19 دی 92 13:08
مامان الهام اون هرکی هست میخواد تو رو اذیت کنه یعنی از این مریضا زیاد هستش قبلا برا منم میزاشتن زیاد محل نذاشتم گذاشت رفت ولشون کن
مامان الی(الهام)
پاسخ
بااااااااااااااااشه چشششششششششششششم
محیا2بهمن
19 دی 92 15:34
سلام خانم خانما چه عجب که جواب نطراتو میدی آخه یه مدت جواب نمیدادی محیای منم تا صبح ده بار از خواب بیدار میشه و شیر میخوره و دوباره میخوابه واقعاً کلافه ام کرده خودم فکر میکنم دیگه اصلاً شیری توش نیست که بخوره فقط عادت به مکیدن کرده ولی شبهایی که دیر بهش شام میدم دیگه اذیت نمیکنه تا صبح فقط یکی دوبار از خواب بیدار میشه و سریع میخوابه البته محیای من خداروشکر اشتهاش خوبه وبزنم به تخته فعلاً از نظر غذاخوردن مشکلی نداره امتحان کن فکر کنم جواب بده
مامان الی(الهام)
پاسخ
آره یه مدت حوصله ام نمیکشید جواب همه رو بدم جدی؟ خوش به حالت برو خدا رو شکر کن که خوب غذا میخوره؟ ویتامین و آهن چی بهش میدی؟ ببین مرضی مثلا هر روز بهش چی میدی بخوره؟ چند وعده میدی؟ چه جوری میدی و .... اااای وااااااااای وقت واکسنشون هم که داره میرسه من از نه ماهگی به بعد نبردمش مرکز بهداشت....الان نمیدونم چند کیلو شده! محیای شما وزنش چه قدره؟چون یه رو به دنیا اومدن میخوام مقایسه کنم
محیا2بهمن
19 دی 92 15:40
راستی الهام جون بهش میوه بده آخه اشتهارو زیاد میکنه یه جایی خوندم شربت روی هم اشهای بچه رو زیاد میکنه من زینکوویت میدم واقعاً راضیم.تنوع غدایی هم یادت نره ماهیچه رو با پیاز و یه کم نمک بپز بعد دو تا قاشق برنج بریز تو آبش تا برنج ها پخته بشه ویه کم کره بهش بزن با کوشکوب میتونی له اش کنی و به شکل حلیم درش بیاری خیلی خوشمزه میشه دختر من که عاشقشه امیدورام محیابانوی ما هم بپسنده
مامان الی(الهام)
پاسخ
فقط زینکویت؟آهن یا چیز دیگه نمیدی؟ چنده قیمتش؟دندوناشو سیاه نمیکنه؟من آیروویت با بیبی جویس میدم ولی فکر کنم اشتها آور نیست!!!! میوه فقط سیب دوست داره با دونه های انار!!!! که اونم یه ذره میخوره آب میوه رو اصلا نمیخوره آره فکر کنم چیز خوشمزه ای بشه ...حتما که دوست خواهد داشت یعنی هر روز بهش ماهیچه میدی؟؟ میشه غذاهایی که کلا بهش میدی رو بگی؟ آخه زیاد تنوع بلد نیستم
سارا
19 دی 92 22:50
به به چقدم بهش میاد عروسک خاله! به خوشی ها تن اش کنه
مامان الی(الهام)
پاسخ
ممنوووووووووووون سارا اول ها نظر میذاشتی چند سطر ... چقدر عوض شدی دختر! عقد هم که کردی ایشالله به سلامتی
محیا2بهمن
20 دی 92 0:43
زینکوویت قیمتش خیلی مناسبه حدود دو سه تومن فکر نکنم بیشتر باشه اگر نخورد حداقل خودت بخور تا شیری که بهش میدی روی داشته باشه. قطره آهن هم فربولین میدم البته چون خیلی بدمزه است با آب میوه قاطی میکنم تا جذبش بهتر بشه جدیداً آب پرتقال و لیموشیرین رو با هم میگیرم و با 15 قطره آهن بهش میدم خیلی خوشمزه است مطمئن باش میخوره فقط خواهر آب لیموشیرین نباید ریاد بمونه تلخ میشه
مامان الی(الهام)
پاسخ
مممنون دوست عزیز حتما میگیزم زینکوویت...نگفتی دندوناشو سیاه هم میکنه یا نه زینکووویت ؟؟؟؟ بابا آبجی آب میوه نمیخوره که اصلا!!!مگر دو سه قاشق به زور اب پرتقال تو شیشه اش میریزم مزه میکنه بعد پس میزنه
محیا2بهمن
20 دی 92 0:55
lمنم از نه ماه به بعد نبردم برا وزن گیری نمیدونم چندکیلو شده البته مهم نیست وزنشون چقدر باشه هر چی حساس تر باشی بدتره. جونم واست بگه االی خانم که صبح ها تو مهد دو وعده غذا(حریره بادام- حلیم یا سوپ) + سیب رنده شده به عنوان دسر بهش میدن تو خونه هم تا شب دو وعده از همون غذایی که صبح خورده بهش میدم یا غذای خانواده که واسه ناهار پختیم تقریباً همه چی بهش میدم.یه سی دی هستش که توش 14 نوع غذا یاد داده متأسفانه من ندارم ولی جزوه ی اون رو از مرکز بهداشت گرفتم واقعاً غذاهای خوبی یاد داده واسه کودک. از جمله سوپ هویج فرنگی و سوپ ماش ، حلیم، ماهیچه پلو. میتونی ماهیچه رو با پیاز و نمک بپزی بعد برنجش رو به جای دو قاشق 4 قاشق بریزی و مثل کته دم بذاری یه کم کره هم بهش بزن با ماست بهش بده مطمئنم ازش خوشش میاد. دستور سوپ هم اگه خواستی واست میذارم فعلاً اینارو امتحان کن باز اگه سوالی داشتی بپرس خواهرم امیدوارم بتونم کمکت کنم
مامان الی(الهام)
پاسخ
ممنون که وقت گذاشتی عزیزمکته رو آبکی یعنی بهش بدم؟ چون مثل کتهی خودمون که باشه نمیخوره با زبونش میده بیرون!!! تازه یاد گرفته که با زبون هم میشه یه کارهایی کرد!!! و الا قبلا هرچی میذاشتم دهنش قورت میداد نمیداد بیرون
محیا2بهمن
20 دی 92 0:57
راستی یادم رفت اگه قطره اهن رو با آب میوه بدی دندوناشو سیاه نمیکنه این رو از تو بروشور جعبه قطره اهن خوندم
mamane dina
20 دی 92 1:49
سلام دوست قدیمی پیش از اینت بیش از این اندیشه عشاق بوود مهرورزی تو با ما شهره آفاق بوووووووووووووود قدیما بهمون سر میزدی قهر کردییییییییییییی؟ حتما با خودت میگی تو چرا برامون یه پیام نمیذاری؟ بااااور کن این دینا خانوم برام وقت نمیذاره که حتی وب خودشو آپ کنم چه رسد به وب گردییییییییییییییییی حتما باز هم با خودت میگی چه زود پسر خاله شدم میدونی چرا؟چون خیلی از چیزای محیا عشقم مثل دیناس آخه دختر من هم همینجوریه شبا همش لج شیر می کنه من هم دوست ندارم انقدر تو خواب شیر بخوره {بخاطر دندوناش} اما بخاطر عادتشونه تو روز حتی اگر سیر هم باشه تا منو دراز کشیده یا نشسته رو مبل می بینه یا لباس یقه باز داشته باشم فیلش یاد هندوستان می کنه بد غذا هم که تا دلت بخواد هست اصلا اذیت نشو نود درصد بچه هاییکه دیدم بدغذان کاریش هم نمیشه کرد فقط توکل به خدا باای دوستون داریم
مامان الی(الهام)
پاسخ
سلام عزیزم میومئم قبلا؟؟؟؟ پس همدردیم؟ ممنون که سر زدی بهمون عزیزم متاسفانه آدرسی رو که گذاشتی رو میزنم وبت رو نمیاره!!! چک کن خودت میبینی
مامان مهيار
20 دی 92 2:21
اي جوونم چه پيك نيكي ميره اين جيگر والا منم مشكل شمارو دارم البته نه هميشه بعضي وقتا تا صبح نميذاره بخوابم تا اين وروجكا بزرگ شن ما پير شديم
مامان الی(الهام)
پاسخ
نگو دیشب از عصبانیت فقط خود زنی میکردم ساعت 3 بود و هنوز من پلک رو هم نذاشته بودم
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
20 دی 92 2:49
الاهي فدات شم عشششششششقم با اون ماكاروني خوردنت..... الاهي دورت بگردم من خاله
مامان الی(الهام)
پاسخ
خدا نکنه خاله میبینی کاره منو؟؟؟شما ماشالله انگار با اوایی از این ماجرا ها ندارین....
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
20 دی 92 2:50
اي جان قربونت برم كه از رو پشتي ميري تو پاسيو.... قربون تلاشت بشم مننننننن
مامان الی(الهام)
پاسخ
محیا نگو بلا بگو
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
20 دی 92 2:51
الهام حال بابات چه طوره؟؟؟؟؟ خواهر خدا به فريادت برسه الاهي تو كه داغون ميشي تا اون پاسيو رو تميز كني
مامان الی(الهام)
پاسخ
خوبه فدات عزیز اگه مشگلی دوباره خدای ناکرده پیش نیاد بهتره
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
20 دی 92 2:52
خواهر اون پله ها خطرناك اند يه فكري به حالشون بكن .... پشتي رو از اونجا بردار شايد ديگه نتونه بره تو گل خونه.....خداي نكرده گل هارو نكنه بخوره
مامان الی(الهام)
پاسخ
پله نیست که الی!!!! آخه پشتی رو بر میدارم با ملاج میره تو اینجوری حد اقل مرحله به مرحله قاماس قاماس میره تو!!!!! من نمیدونم این پسر بود چی میشد!!!!!! هزار ماشالله بلاچه ای شده و کار الهامه بیچاره در اومده گلها رو قبلا خورده !!! دیگه الان نمیخوره
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
20 دی 92 2:54
ماشالله ......... الاهي چشم بد ازت دور باشه محيا جونم........ خدا هميشه و همه جا نگهدارت باشه انشالله ..... دوستتتتتتتتتتتتتتتتت دارم ..... عشششششششق منييييي......... الهام از طرف من حسابي ببوسش
محیا2بهمن
20 دی 92 11:01
زینکوویت اصلاً آهن نداره که دندون رو سیاه کنه خیالت راحت ووااا ی باورم نمیشه این کوچولو اینقدر بلا باشه واقعاً که غدا دادن بهش یه پروژه است !!!!!!!!!! کته رو نباید اینقدر ابکی کرد مثل خودمون یه خورده نرمتر البته اگه با یه ذره کره قاطی کنی چربتر و نرمتر میشه. محیای منم غذای سفت نمیخوره آخه فقط دوتا دندون داره بیچاره ها حق دارن چطور غذای سفت بخورن دختر همسایمون همسن محیاست 8 تا دندون داره نمیدونم پرا دندوننای این دختر نمیخواد در بیاد راستی محیا چندتا دندون داره؟؟؟
مامان الی(الهام)
پاسخ
آره بابا داستانی دارم با غذا خوردن محیام این فقط یه گوشه است بود!!!! نگران نباش عزیز محیای منم دو تا دندون داره خوب خوبه که!!!! دندون هرچه دیر در بیاد مقاومت و عمرش بیشتر میشه
مهدیه مامان امین
20 دی 92 11:32
الی جون راستش شنبه دوجا دعوتم.تو هم سومیشی.ولی یکشنبه شاید مزاحم بشم.
مامان الی(الهام)
پاسخ
وش به حالت که اینقدر طرفدار داری! باشه عزیز پس اگه حتمی شد روز قبلش خبر بده تا نهار ماهار درست کنم دور هم حالشو ببریماگه خواستی به ناهید هم میگم بیاد نخواستی هم که هیچ
خاله سمیرا
20 دی 92 20:23
الهام خانوم دیگه چیزی از مخمون نمونده!!!!!!! راستی میدونسیتی دکتر نوید سفر کرد به آمریکا! به قول یکی از بچه ها اینقدر مرگ بر آمریکا گفت آخرش رفت تو آغوش دشمن. منم باید کم کم شروع کنم به شعار دادن راستی الی غذاهایی که به محیا میدی رو تزیین کن تو نت سرچ کنی شکلهای جالبی میاره. اینطوری میتونی باهاش خاله بازی کنی و بزاری دهنش
مامان الی(الهام)
پاسخ
هلاک نشی دختر؟ جدی؟ یعنی اقامت گرفت؟؟؟!!! یا برای تحصیل و موقتی رفته؟ آخه مگه زبان هم بلد بود با اون دندونش؟؟؟!!!! هنوز تزیین مزیین نمیدونه که!!! فقط میخواد بشقاب رو چپ کنه!!!
نرگس
20 دی 92 22:50
الهام جون عالی بود....خیلی جالب نوشتی الهام بانو هم که ماشاله همیشه ماه و خوشگله..همه عکساش عالیه قربونش برم خوشگلمو که واسه خودش پیک نیک راه انداخته...ای جوننننننم
مامان الی(الهام)
پاسخ
ایشالله شیطنت های فروزان خانوم
نرگس
20 دی 92 22:52
راستی الهام جون به من رمز میدی....مرسی گلم
مامانِ عسل
21 دی 92 9:14
من بخورم این دخترک خوردنی را چه با مزه هم قهر کرده. این حکایت شب نخوابیدن من هنوزم دچارم... با وجود اینکه عسل شیر خشک و بعد هم پاستوریزه بهش دادم هنوزم شب ها بیدار میشه و شیر میخواد قبل از دوسالگی مثلاً از شیشه گرفتمش ولی با وجود اینکه خوراکش بهتر شد بازم شب ها نمی ذاشت بخوابم و شیر میخواست و وزن هم کم کرد منم دیدم شب دراز و عسل خانوم بیدار همون بهتر شیر را بدم بخوره حداقل یه ربع را بخوابه همین دو شب پیش از ساعت 3 تا 5 صبح سه شیشه شیر را نوش جون کرد... میخواستم مقاومت کنم و فقط یه شیشه را بدم ولی چنان داد و بیدادی راه انداخت بیا و ببین اگه راهکار پیدا کردی به منم اطلاع بده لطفاً و به جای من دخترک را بچلونش حسابی و به بزار این فضول به کارش برسه چیکارش داری بنده خدا را... از سر بیکاریه دیگه وگرنه ما بیکار و میشینیم پست میذاریم اون چرا بیاد و بخونه والا
مامان الی(الهام)
پاسخ
آره بابا دلخوش به این شدم که از من بیکارتر هم تو این دنیا هست پس این داستان شب بیداری مامانهای بیچاره همچنان ادامه خواهد داشت؟؟؟؟؟؟؟؟
مامانِ عسل
21 دی 92 10:55
سپاس فراوون بابت اعتمادت گلم
مامان ایلیا
21 دی 92 12:16
الی جون این جوجه شما وقتی روسری سر می کنه ماه هست ماه تر می شه ایشالله صد ساله بشه. الی جون فکر می کنم شیرتون کم شده و جواب این گل دختر رو نمی ده ولی دکتر ایلیا خیلی معتقد بود که اصلا شب شیر نخوره چون وقتی دندون در بیاره خیلی زود باعث خرابی دندونهاش می شه شما هم سعی کن شیر شب رو کم ولی مفید بدی که کمتر شیر روی دندونهای محیا جون بمونه و باعث خرابی دندون های قشنگش نشه ولی بازهم با نظر دکتر می تونی از یک سالگی به بعد بهش شیر خشک بدی اینجوری هم این گل دختر کامل سیر می شه هم مامان جونش می تونه شب ها بهتر بخوابه
مامان الی(الهام)
پاسخ
چشات ماه میبینه عزیز ولی آره خودمم همین فکر رو میکنم روسری که میبنده خوردنی تر میشهکلا حجاب به بچه ام میاد آخه مگه میشه ندم!!!!!؟؟؟؟بعضی وقتها شب ها دیگه به خدا سینه هام درد میکنه از مکیدن و بهش نمیدم....اونقدر گریه مکنه که نگو..... زود زود هم شیر میخواد!!! یعنی شما شبها بهش نمیدی؟؟؟؟ ایلیا جونم بیدار نمیشه که بخواد یا خودت یه جورایی نمیدی؟؟؟ آخه چطوری؟؟؟؟؟ راستش دیروز آزمایشی شیر پاستوریزه تو شیشه اش بهش دادم اصلا نخورد و مزه که کرد ..دست بهش نزد!!! نمیدونم شیر خشک هم بخوره یا نه!!!!
مامانِ عسل
21 دی 92 12:26
کسانیکه به تو کج گفتن همون بادمجان دور قاب چین هایی هستند که حتی چند صباحی دیگه زیر پای یار خودشونو هم خالی میکنن. فقط الان به یه موجود مجازی نیاز دارن که بتونن بهش بد بگن و خوشحال هم میشن اگه اونم جواب بده و پینگ پنگ... چون یه کم از زندگی خسته اند و باید خشم خودشونو با این کار سر کسی شبیه تو خالی کنن. شاید اونقدر ابله باشن که ندونن راهش این نیست و شاید خدا و آخرت و حق الناس بازم فراموششون شده.
مامان الی(الهام)
پاسخ
مررررسی از دلداریت خانوم گل
مهسا مامان نورا
21 دی 92 12:31
آخی نازی الهام درکت میکنم البته ما شیر خشکی بود بچه ول یهمین فیلمها رو داشتیم خدا کنه که هرچه زودتر این بچه ها دست از این نقاشون بردارن جون دلم نوش جونت دوست داریم یه عالمه چه گردش باحالی رفتی خاله
مامان الی(الهام)
پاسخ
نگفتی مهسا جونم شیر دیگه الان به نظرت بهش بدم یا نه!!!! کلافه شدم دیشب قبل خواب یه کم آبگوشت له کردم بهش دادم تا سیر بخوابه و بیدار نشه ولی بازم پنج بار بیدار شد!!!!!!!!! گردشش روزانه است.....!!!!!!!!!
مهسا مامان نورا
21 دی 92 12:34
ادامه پیک نیک چه با حال بود خاله فدا یاون همه شیطنت فقط ما بکشیم بزار مامانی تو هم بفهمه ما ا زدست نی نی ها چی میکشیم فدا یاون خرابکاری و ما کارونی خوردنت
مامان الی(الهام)
پاسخ
مهسا!!!!!!!!! نورا جون غذا خوردنش چطوره؟؟؟ شما چه طرفندهایی داری.... این خوراک محیا منو آخرش پیر میکنه....همش باید دنبالش بدووم
نرگس
21 دی 92 12:44
فدای ماکارونی خوردنت محیا جونم راستی منم بچه بودم مثه محیا میشستم هاااااااااااااااااااااا همیشه بهم میگفتن اینطوری نشین ولی
مامان الی(الهام)
پاسخ
یعنی اینجوری نشستن ضرر داره نرگسی؟؟؟؟!!!
نرگس
21 دی 92 12:47
راستی الهام جون دیشب از بس به فکر پست قشنگت و محیا بودم خوابشو دیدم..... حالا بخون.................... خواب دیدم سالگرد ازدواجتونه..اونم سومین سالگرد شما رفتین جشنتون و محیا رو سپردی به من...ما هم کلی با هم بازی کردیم تازه یادمه اومدیم توی وبلاگت و برات تبریک نوشتیم کلی من و محیا بانو بازی کردیم و خوش گذروندیم خیلی جالب بود
مامان الی(الهام)
پاسخ
چه جالب میگم حالا شما چرا دعوت نبودی....؟؟؟؟ اتفاقا این بار اگه بخوایم جشن بگیریم سومین سالگرد میشه!!!! چه خواب قشنگی...جالب بود عزیزم گفتی کی میری زایمان ایشالله؟؟؟؟
مامان ایلیا
21 دی 92 14:18
الی جون ایلیا موقعی که کوچکتر بود شبها که بیدار می شد بهش پستونک می دادم باهاشم بازی می کردم تا خوابش ببره البته قبل از خواب یه شیشه پر بهش شیر می دم که تا صبح ساپورتش کنه اما در زمینه شیر خشک و شیر پاستوریزه باید بگم من از روز اولی که ایلیا دنیا اومد در کنار شیر خودم که تا 14 ماهگی بهش دادم شیر خشک هم می دادم به همین علت به طعم شیر خشک عادت کرده بود اما شیر پاستوریزه رو ایلیا هم دوست نداشت با شیرخشک قاطی می کردم مثلا اگر 180 سی سی شیر درست می کردم 30 سی سی اش شیر پاستوریزه بود بعد به ترتیب هی زیادش کردم تا به طعم شیر پاستوریزه هم عادت کنه الان موقعی که خونه هستم شیر پاستوریزه می دم اما برای راحتی کار هر وقت که بیرون می ریم بهش شیر خشک می دم پیشنهاد می کنم شما هم شیر خودت رو بدوش با شیرخشک قاطی کن تا به طعمش عادت کنه البته شیر هومانا وانیلی هم خیلی خوشمزه است بچه ها زود به طعمش عادت می کنن
مامان الی(الهام)
پاسخ
ممنون از راهماییت گلم یعنی شیر خودت کافیش نبود که از اول بهش شیر خشک هم دادی؟!
مامان اهورا(نرگس)
21 دی 92 17:19
عزیزم!!!!این مشکل و همه دارن...بچه ها تو خواب خیلی بیشتر از بیداری شیر می خورن...ببین گلم یه کپسول تو داروخونه هست اسمش شیرافزاست...من روزی یه دونه می خورم خیلی کارسازه...حتما" امتحان کن. وای قربونش برم الهی چقدر با روسری ناز شده!!!! راستی رمز همون قبلیه یا عوض شده؟؟؟!!!!
مامان الی(الهام)
پاسخ
باشه عزیز ممنون امتحان میکنم
نرگس
22 دی 92 0:12
اینطور نشستن فکر نکنم مشکلی داشته باشه..یه کم غیر عادی بود میگفتن نکن... ما که نشستیم چیزیمونم نشد..من یادم تا بزرگ تر هم شده بودم اینطوری میشستم ارههههه چرا ما دعوت نبودیم خوب معلومه واسه اینکه محیلا رو نگه داریم تا اخرای دی واسه طبیعی وقت دارم...فردا میرم دکتر ببینم نظر نهایی چی میشه
مامان الی(الهام)
پاسخ
یعنی پاهات کج نشده؟؟؟؟باشه ممنون ایشالله به سلامتی بی صبرانه منتظر نی نی ناز فروزان هستیم
مامان ایلیا
22 دی 92 11:23
الی جون من به خاطر اینکه شاغلم می خواستم ایلیا به شیرخشک هم عادت کنه که ساعت هایی که من نیستم بتونه راحت شیشه بخوره ولی از ابتدا اول شیرخودم رو بهش می دادم بعد شیرخشک بعد از 14 ماه هم که فقط شیر خشک خورد تقریبا از دو سالگی هم بهش شیر پاستوریزه دادم امیدوارم مشکل محیا گلی و مامانش حل بشه که مامان جونش هم بتونه شب ها راحت تر بخوابه
مامان الی(الهام)
پاسخ
خییییییییییلی لطف کردی مامانی ممنون
مامان محیا
23 دی 92 1:21
وای من کامنت این پست رو واسه ی پست قبلب گذاشتم
مامان محیا
23 دی 92 1:21
بیچاره این پدر ومادرها سر نماز هم آسایش ندارن
مائده(ني ني بوس)
23 دی 92 18:31
با اون لباس خوشگلت كه كلاه سر گذشتي واقعا خوردني هستي
ابجي سجا
24 دی 92 19:05
ماشاءالله
رها
26 دی 92 13:25
چه دخمل نازییییییییییییییییییییییییییییییییی................... خدا حفظشون کنه
مامان الی(الهام)
پاسخ
ممنون عزیز لینک شدین جیگر
مامان کیان
28 دی 92 3:30
ووای الهام جووووووووووووووون فوق العاده بود خیلی خوشمل نوشته بودی.عکسای نفسمونم حرف نداشت ماشالله انقده خوشمله که از دیدن عکسای لذت میبرم منم شبا شونصد دفعه پا میشم و تو طول روز عصبی و بی حوصله.دقیقا به فاصله یه ربع ،نیم ساعت بیدار می شه.تو رو خدا اگه راه حلی پیدا کردی منو بی خبر نذار.روانشناسیت در زمینه دست شویی رفتن که جواب داد و کیان دیگه دنبالم گریه نمی کنه واقعا که ممنونم
مامان الی(الهام)
پاسخ
مرسی عزیز لطف داری خاله هیچی دیگه میگن قبل خواب حسابی با غذا سیرش کنین که کمتر پاشه...من امتحان کردم وقتی خوب غذا میخوره کمتر بیدار میشه ...در ضمن حتما به شیشه شیرش آب بریز و بذار بالا سرش ...خیلی وقتها محیای من از تشنگی خوابش نمیبره و آب که بهش میدم میخوابه... جدی!!!!!!!!!!! آفرین به خودمعجب روانشناسی هستم من!!!!! خداییش خیلی ها میگن به جای این مهندسی ماشیت آلات من باید روانشناسی میخوندم....خوب من چه بدونم!!!!خیییلی پشیمونم الان
مامان کیان
28 دی 92 3:32
چه آدمای حسودی پیدا می شه ها .ولی دستت درد نکنه که جواب دندون شکنی بهش دادی.خوشمل منو ماچ ماچیش کن.الی جون
مامان فاطمه
28 دی 92 16:04
سلام مامانی مهربون محیا جون.من یه بار قبلا هم اومدم پیشتون و خواستم که باهاتون دوست شم ولی شما نه جواب کانتم رو دادین نه بهم سر زدین ولی به عشق محیا جونی بازم اومدم آخه خیلی نمکیه مخصوصا با اون روسریش دیگه خیلی خوردنی میشه اگه دوست داشتین بهمون سر بزنین.اجازه دارم لینکتون کنم؟
مامان الی(الهام)
پاسخ
سلام دوست عزیز جدی؟؟؟ من کامنتی به اسم مامان فاطمه نداشتم عزیز...اگه بوده و کاستی شده معذرت میخوام چرا که نه؟ باعث افتخاره خوش اومدین به جمع دوستان محیا شما هم لینک شدین
مامان فاطمه
29 دی 92 2:17
عزیزم مرسی که اومدی پیشمون.خیلی خوشحال شدم امیدوارم دوستای خوبی واسه هم باشیم.منم میتونم رمز داشته باشم؟محیای خوشکلمو ببوسش مامانی مهربونشششش
مامان فاطمه
29 دی 92 14:04
فدای ماکارونی خوردنت عشق من. الهام جون پرسیده بودی حرم کجاست؟ ما تو قم زندگی می کنیم.حرم حضرت معصومه(س)
مامان الی(الهام)
پاسخ
التماس دعا عزیز سلام منو به بی بی معصومه برسون
من همونم که به غلط کردن افتادم
16 بهمن 92 22:03
بابا یه غلطی کردم غلط کردم غلط کردم غلط کردم غلط کردم غلط کردم بذار به پای نادونی و حماقت من جونه محیات ببین یه چیزی گفتم که دیگه نه نگی جونه محیات ببخشم یه حرفه بیخودی بوده که نباید میزدم و زدم یه غلطی کردم ببخشم حلالم کن به یه نفس بندم هرآن افتادم مردم برا اون دنیا نذارش جونه محیات تو که اینقد خانوم و بزرگواری ببخش بببببببببببببببببببببببببببببببببببخششششششششششششششش]
مامان الی(الهام)
پاسخ
نمیخواد به غلط کردن بیفتی...فقط یا بگیر که ظاهر زندگی کسی رو با باطن زندگی خودت مقایسه نکن...خوشحالم که متحول شدی!!! باشه بخشیدمت
عاشقه نی نی های کل دنیا
16 بهمن 92 23:05
چون به فرشته بودن و خوبی مادرا ایمان دارم بنا را بر این میذارم که بخشش تو وجوده همتون هست دست بوس همه تون بازم ببخشید به توان بی نهایت نه به توان خوبیا و مهربونیاتون به توان حس مادریتون خداحافظ همتون و نی نی هاتون این حقیره پشیمونا حلال کنید.
مامان الی(الهام)
پاسخ
حلال خوشت عزیز
لعیا
7 اسفند 92 1:05
باحال بود الهام جون، کلی خندیدم ))